بنویسم یا ننویسم؟

بنویسم یا ننویسم؟

يكي دو روزي ميشود كه كمتر از قبل نوشته ام. دليل خيلي خاصي نداشت. نميشود گفت سرم شلوغتر از قبل بود يا اينكه حوصله نداشتم. بهتر بگويم دليل خاصي نداشتم كه بنويسم.
شايد بگوييد آن شور اوليه از بين رفت Ùˆ از اين حرفها. موافقم كاملا! بايد اين كار را مقداري تجربه ميكردم Ùˆ بعد درباره اش تصميم ميگرفتم. هنوز به حدي نرسيده ام كه تصميم گيري اي بكنم. هنوز نميتوان گفت وبلاگ نويسي چيز خوب يا بدي است. گرچه بعيد ميدانم هيچ وقت بتوان درباره خوبي يا بدي اش نظري داد. خوب Ùˆ بد چندان معنايي ندارد. باز هم مينويسم – آن هم نه الزاما كمتر. تنها تفاوت اين است كه بيشتر ميفهمم Ú†Ù‡ كاري دارم ميكنم.

Comments are closed.
بنویسم یا ننویسم؟

بنویسم یا ننویسم؟

هنوز هم شك دارم كه در اين مخمصه (چه اخلاقي و چه غير آن!) بمانم يا نه. از ديگر متهمان اين پرونده كه حتما ميبايست اسمش را اينجا بنويسم (وگرنه فكر ميكند بيگناه است) رامين است با اين وبلاگ مشكوكش! نيرنگ بازان!

Comments are closed.