حساب دوستی‌ها

حساب دوستی‌ها

اجازه دهيد حساب دوستيهايمان را مرتب روي كاغذ بنويسيم تا بفهميم چقدر هم ديگر را بايد تحويل بگيريم.
چند شب پيش با پويان (كه ميبايست زودتر يك وبلاگ بزند وگرنه مجبورم از شيوه هاي درستتري استفاده كنم) صحبت ميكردم كه درست مثل همه بحثهاي خواب آلود ديگر به اينجا رسيد كه بدانيم قدمت دوستي مان چقدر است. آخر سر نفهميدم اين به چه زماني برميگردد. سال اول دبيرستان يا سال دوم و يا سال سوم؟! برايم عجيب بود.
يكي از موارد مشابه همين روزبه خودمان هست كه زود موضع خودش را روشن كرد و گفت كه من اين ترم وبلاگ نميزنم كه نميزنم. (البته يادم رفت به او تذكر بدهم كه اين ترم تمام شده است!) او تكليفش مشخصتر است. از تابستان سال اول دبيرستان با او آشنا شدم. يا حداقل يك همان حدودي. درست ميگويم قربان؟! فقط هنوز يادم نمي آيد آن روزي كه من را هول داد و مجبورم كرد كه در اثر تعاملي كه با زمين داشتم زخمي شوم تابستان سال اول بود يا سال دوم. حدس ميزنم سال دوم.
خوب به اين ميگويند قدمت دوستي. ميتوان گفت كلا چيز مهمي است ولي نه مهمترين چيز دنيا. خوبي اش اين است كه مشخص ميكند يك وضعيت دوستي تا چه ميزان يك هيجان است (به قول خودمان Transient response) و تا چه حد يك چيز پايدار.
قبل از ادامه بايد به اين نكته اشاره كنم كه اين حرفم به معناي اين نيست كه بعد از پنج سال ميتواني بگويي اين شخص اين است Ùˆ يك تابع براي او تعريف كني. اتفاقا به نظر جالبش همين تغيير است. اگر تغيير نباشد بعد از مدتي حوصله همه از همه سر ميرود. (Ùˆ توجه ميكنيد كه “سر رفتن حوصله” يك رفتار مرتبه دوم است Ùˆ نه مشكل اصلي.)
راستي يك سوالي … كسي شخصي به نام “مانلي كيكاووسي” ميشناسد؟ دختر فريده لاشايي است؟! چطور؟! هيچي! ميخواهم قديميترين دوستم را از ميان خرابه هاي زمان پيدا كنم. جالب است-نه؟!
خلاصه اگر ميشناسيد آره و اينا! (:

Comments are closed.