مودهای خوشی و اندوه
امروز بيش از هر چيزي در Øس تعجب هستم. نه از آن مدل تعجبها كه دهانت گرد ميشود (چيزي كه در ياهو! مسنجر داري) بلكه از مدلي كه بايد ابروهايت را بالا بيندازي Ùˆ چشمهايت بالايي را نگاه كنند با تمايل به راست (Ùˆ شايد هم Ú†Ù¾).
دليلش را دقيق نميدانم. بعضي از موجبهايش را تشخيص ميدهم ولي Ù†Øوه تاثيرشان را نميÙهمم.
يادم نيست همين جا نوشتم يا جايي ديگر: ما انسانها آنچه ميخواهيم ميشويم. تصميم ميگيريم خوشØال باشيم پس خوشØال ميشويم. (يادم آمد كجا نوشتمش! يك نامه بود …!) تصميم ميگيريم ناراØت باشم Ùˆ Øتما هم ناراØت ميشويم. بعضي آدمها زندگي شان ميرود در مود ناراØتي Ùˆ بعضي برعكس. بعضيها Ùكر ميكنند Ùˆ بعضيها نه. همه اينها اختياريست. ولي اختياري كه خيلي هم دست من Ùˆ تو نيست كه به راØتي سوئييچش كنيم. من اگر خوشØالم نميتوانم بروم در وضعيت غم Ùˆ اندوه به اين سادگي. (Ù„Øظه اي چرا ولي نه كلي) Ùˆ برعكس. راستش خيلي وقتها از اين يك كيلو Ùˆ نيم آب Ùˆ چربي Ùˆ پروتئيني كه آن بالا ريخته است Øرصم ميگيرد. بعضي وقتها زيادي ميتواند عذابت دهد. گرچه گاهي اوقات نيز ازش خوشم مي آيد.