واکنش به لامپ در محضر قانون

واکنش به لامپ در محضر قانون

آدم بعضي وقتها حس واكنش نشان دادنش گل ميكند. نوشته هاي لامپ را خواندم: هم آن خاطره قديمي را و هم اين قانون اساسي سه لامپي. ميخواستم واكنش مثبت و تا حدي منفي نشان بدهم. ولي هر چه فكر كردم نفميدم دقيقا به چه چيزي ميبايست واكنش نشان بدهم. پس كمي از خيرش گذشتم.
فقط ميخواهم در مورد قسمت آخر -همان نامه كذايي Ùˆ قانون اساسي- بگويم كه من از آدمهايي كه سريع يك بعدي ÙŠ گفتاري ميشوند خوشم نمي آيد. كشورمان رفته است روي هوا ولي اين به هيچ عنوان دليل نميشود كه من بخواهم براي “كشور”Ù… كار ويژه اي مخصوصا از مدل بحث سياسي-اجتماعي-اقتصادي با پس زمينه كلي گويي انجام دهم(Ùˆ مثلا بگويم “اينها بد هستند. پس Ú†Ù‡ بدند. وگرنه اقتصاد ما دچار مشكل آقازاده هاي معلول مجهول الهويه خيارشور نميشد. پس ما بايد يك كشور پيشرفته باشيم اگر اينها نبودند Ùˆ حيف كه من مدير كشور نيستم وگرنه ميدانستم …” .) از بس اين كارهاي مهم را انجام داديم در طول تاريخ همين شديم كه ميبينيم: تئوريسين هاي آه Ùˆ ناله!

اما با اين وجود اين دليل نميشود كه بخواهم چيزهايي كه مثلا-همكار سابقم نوشت تاييد كنم. اگر ميگويم انسان ميبايست درباره ÙŠ همه جنبه هاي زندگيش بنويسد به اين معنا نيست كه همه جنبه هاي ممكن را تاييد كنم – حتا اگر طنز باشد. به نظرم اين بيشتر به سليقه افراد بازميگردد كه Ú†Ù‡ چيزي برايشان مهم است Ùˆ Ú†Ù‡ چيزهايي نيست.
مثلا ميخواستم نظري نداشته باشم!

امروز هجدهم است. اصل 18 قانون اساسي ايران را اينجا مينويسم:
پرچم رسمي ايران به رنگهاي سبز و سفيد و سرخ با علامت مخصوص جمهوري اسلامي شعار الله اكبر است.
سوالي كه برايم موقع خواندنش مطرح شد اين بود كه چرا ترتيب رنگها را ننوشته است؟ كسي قانون اساسي كشورهاي ديگر را خوانده است؟

Comments are closed.