وقتي فهميدمش خيلي ناراحت شدم.

وقتي فهميدمش خيلي ناراحت شدم.

وقتي فهميدمش خيلي ناراحت شدم.
وقتي فهميدم هر زمان كه نگاهت ميكنم “هست” ميشوي Ùˆ بقيه اوقات نيستي (يا اگر هم باشي من نميدانم Ú†Ù‡ چيزي هستي) نيستي ات در من شروع به جوانه زدن كرد. آخر چيزي كه وقتي نميبيني اش وجودي ندارد چرا بايد اين همه ذهن من را به خود اشغال كند؟
حيف … دوست داشتم بيشتر واقعي بودي: حتا اوقاتي كه نميديدمت هم ميبودي.
ولي حالا كه نيستي … من Ú†Ù‡ بايد بكنم؟

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *