هنوز در فرايند خواندن خاطرات

هنوز در فرايند خواندن خاطرات

هنوز در فرايند خواندن خاطرات سالهاي پيش هستم. البته کاملا به طور اتفاقي نمونه برداري ميکنم. خواندن همه شان موکول شده است به زماني که نميدانم کي هست. به هر حال کار يکي دو روز نيست اصلا (آدمي مثل من اصلا کم نمينويسد!)
خيلي جالب است. با اينکه به خودم قول داده ام از اين لغت جالبخيلي استفاده نکنم ولي همين بهتر از هر چيز ديگري وضعيت را مشخص ميکند.
خاطرات سال ۷۸ و ۷۹ به حد کافي دور بودند. اما سال ۸۰ آن هم آذر و دي ماه که ديگر فاصله اي با من ندارند: هنوز مزه شان را حس ميکنم. و چه لحظات هيجان انگيزي بودند. لحظاتي شاد و لحظاتي ناراحت: غم هايي آنقدر بزرگ که به استيصال مي افتادي و شادهاي آنقدر واقعي که باورناکردني بودند.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *