وقتي نميدانم چه بنويسم از
وقتي نميدانم Ú†Ù‡ بنويسم از Ú†Ù‡ بايد بنويسم؟ لازم است بنويسم؟ لازم است Øتما بگويم Ú©Ù‡ ديروز (Ùˆ شايد هم پريروز)‌ مطلبي درباره وبلاگ ÙŠÚ© داستان واقعي نوشتم ولي پاک شد Ùˆ الان ØªØ±Ø¬ÙŠØ Ù…ÙŠØ¯Ù‡Ù… Ú©Ù‡ پاک شده باشد؟‌ يا شايد مهم است Ú©Ù‡ درباره وبلاگ پينک Ùلويديش Ùˆ مطالب اخيرش اظهار نظر کنم؟ مثلا بگويم پينک! نگران اعتراضهاي مردم نباش. مهم نيست Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ چيزي درست است. مهم اين است Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ چيزي را درست ميداني (Ùˆ البته خاطر نشان کنم Ú©Ù‡ اگر به ÙŠÚ© گروهي زياد بگويي Øالم ازتان به هم ميخورد خودت هم اخلاق بØØ« را رعايت نکرده اي Øتا اگر تنها نظر شخصي ات را بيان کرده باشي.) يا چيزهايي از اين دست؟ شايد هم خوب باشد درباره امروز بنويسم Ùˆ کارهايي Ú©Ù‡ کردم Ùˆ …ØŸ! نه!‌ اصلا Øوصله ندارم. نوشتن ام نمي آيد. بيخودتر از اين نميشود. خوشØالم. سرØالم. کمي خوابم مي آيد. ميخواهم کتاب بخوانم. دوست دارم کتابها را بجوم چون خوبتر يادشان ميگيرم Ùˆ از اين ØرÙها؟ کدام شان به کارتان مي آيد؟‌ راستي رامين!‌ چرا اينطوري Ùکر ميکني؟! چطوري؟! بيخيال! (Øال منتظرم اين وبلاگ عمومي بيايد Ùˆ بگويد Ú©Ù‡ Ù†Ùهميده است Ú†Ù‡ چيزي به Ú†Ù‡ چيزي است. آن هم اهميت چنداني ندارد.)
راستي ميدانيد … امروز خوشØال بودم … امشب خوشØالم … Ùردا نميدانم: ممکن است خوشØال باشم٬ ممکن است ناراØت باشم. خواب … خواب …