و آن روز كه قهرمانانت
Ùˆ آن روز كه قهرمانانت به اشباØÙŠ تبديل ميشوند …
هيچ! هيچ! هيچ كدامشان به دردم نخوردند. به سمت هر كه ميرÙتم شبØÙŠ بود كه نگهم نميداشت: از ميانش رد ميشدم. هيچ كدام آنكه Ùكر ميكردم نبودند. امروز تنهاتر از هميشه ميان آدمها راه ميرÙتم Ùˆ هيچ كدامشان كمكم نكردند.