“سیزده به در امسال چند

“سیزده به در امسال چند

“سیزده به در امسال چند نفر از دوستان‌ام را دعوت کرده بودم Ùˆ Ú©Ù„ÛŒ کار کردیم. صفحه‌ی سفیدی را هم باز گذاشتم تا هر کس هر Ú†Ù‡ می‌خواهد در آن بنویسد Ùˆ این نتیجه‌اش شد. البته می‌شد بهتر از این‌ها در آن نوشت ولی همین‌ هم چندان بد نشد از نظرم.”

من اينجام… در اتاق اميرمسعود هستم داره پسر عمويش را خفه مي‌کند. من اينجا هستم Ùˆ لورنا دارد مي‌خواند. برو Raminia.blogspot.com …. نوشتم… اين چرا اينطوري است؟ (رامین نوشت)
من همینطوری داریم
من هم دارم کار خلاقانه انجام می‌دم. شما چطور؟!
این‌ها دارند برای خودشان کار خلاقانه انجام می‌دهند؟! مثلا چه کاری؟!
این‌جا این‌طوری هست که هر کسی خواست می‌آید می‌نویسد،‌بعد من برنامه خاصی برای‌شان ترتیب می‌دهم. می‌دانید چه برنامه‌ای؟! من هم نمی‌دانم. البته دروغ می‌گویم. (سولوژن نوشت)
الان دارم کفش پای‌شان می‌کنم برویم فوتبال. با بچه‌هایی در حوالی 10 سال کوچک‌تر از خودمان.
(رامین می‌نویسد) من پیشنهاد دادم Ú©Ù‡ یک داستان بنویسم اما هنوز به طور کامل پیشنهاد را نپذیرفته‌اند … فکر کنم تقصیر سولوژن است… فکر می‌کند Ú©Ù‡ طرح داستان باید هدف Ùˆ این چیزها داشته باشد اما به نظر من اگر قرار است ما پست مدرن رفتار کنیم اصلاً احتیاج به یک طرح کامویی یا چیز مشابه‌اش نداریم … فقط کافی است شروع کنیم… پیش برویم Ùˆ در نهایت به نتیجه می‌رسیم… به این می‌گویند آفرینش هنری از بنیاد تصادفی! هاه! کوش این سولو Ú©Ù‡ ببیند Ú†Ù‡ نظریات بزرگی برایش ارائه دادم((:
من تصمیم دارم با روزبه شروع کنم به صورت Iteration .

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *