این تنها شعری است که
این تنها شعری است
که می‌توانم بگویم
من تنها کسی هستم
که می‌تواند آن را بنویسد
وقتی همه‌چیز خراب شد
خود را نکشتم
به اعتیاد
پناه نبردم
موعظه نکردم
سعی کردم بخوابم
اما وقتی نتوانستم بخوابم
یاد گرÙتم بنویسم
یاد گرÙتم بنویسم
چیزی Ú©Ù‡ یک Ù†Ùر مثل خودم
در شبهایی این چنین
بتواند بخواندش.
(لئونارد کوهن)
خیلی وقت است که ننوشته‌ام،
برای خودم،
برای خودم، در آن دÙتر خاطرات دوست داشتنی‌ام،
همانی که چند باری دنبال اسم گشتم برای‌اش،
ولی تنها به “تو” رسیدم
و باز هم برای‌ات نوشتم.
می‌دانید … این شعر بالا را خیلی دوست دارم. برای اولین بار Ú©Ù‡ خواندم‌اش یک جور اØساس نزدیکی خاصی به آن کردم. لازم نیست بگویم چرا، دلیل‌اش مشخص است: گویی خودم آن را سراییده بودم.