مدت‌هاست که بین قرار دادن

مدت‌هاست که بین قرار دادن

مدت‌هاست که بین قرار دادن یا ندادن داستان‌های بلندم در این‌جا شک دارم. دلایل مختلفی به نفع قرار ندادن وجود دارد: سخت بودن خواندن از روی صفحه کامپیوتر، بلند شدن بیش از اندازه پیام‌های وبلاگ که مورد پسند نیست، کپی‌رایت، منحرف کردن فضای وبلاگ‌ام از آن‌چه هستم به آن‌چه موقع نوشتن این داستان‌ها بوده‌ام (که اغلب ده‌ها ماه از نوشتن‌شان گذشته است) و چیزهایی از این دست.
تنها دلیل برای نوشتن می‌تواند این باشد: استفاده از حداکثر رسانه‌های در دسترس برای انتشار خود نویسنده‌ام.
تا به حال چند داستان خیلی کوتاه در این‌جا قرار داده‌ام. معمولا داستان‌های‌ام بلندتر از این حرف‌هاست. هنوز هم مطمئن نیستم از مفید بودن کارم، ولی تجربه می‌کنم. لطفا برای‌ام بنویسید که آیا داستان را خوانده‌اید یا نه،‌ و اگر خوانده‌اید حجم آن به حد قابل خواندنی هست یا نه و دیگر این‌که اگر نظرتان را درباره خود داستان هم بنویسید بسیار خوش‌حال می‌شوم.
این داستانی که در ضدخاطرات قرار خواهم داد، پارک نام دارد. این داستان چند قسمت مجزاست ولی نه آن‌قدر مجزا که مجزا هم خوانده شود. به ترتیب بخوانید.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *