مشغول نوشتن برنامه پروژه‌ام هستم.

مشغول نوشتن برنامه پروژه‌ام هستم.

مشغول نوشتن برنامه پروژه‌ام هستم. یک برنامه محاسبات عددی بزرگ. دردسر خیلی دارد. ولی خوب باید حل شود،‌ پس می‌شود. قبلا تصمیم داشتم درباره‌اش بیش‌تر بنویسم، کمی‌ هم نوشتم و توضیح دادم ولی بعد به این رسیدم که کار مهملی است. از توضیح دادن زیاد (و مخصوصا تکنیکی) صرف‌نظر کردم. شاید هر چند وقت یک بار مختصری درباره حواشی آن بنویسم: این‌ جالب‌تر است.
این برنامه را با C++ می‌نویسم. می‌شود گفت OO است با این‌که همه بیش‌تر از همه از قابلیت‌هایی مثل encapsulation‌اش دارم استفاده می‌کنم تا چیزی مثل inheritance آن. در چنین پروژه‌ای نیاز چندانی به آن نمی‌بینم. گرچه شاید اگر می‌خواستم گسترش‌اش بدهم به امکان پیاده‌سازی چندین روش عددی متفاوت،‌ کار خوبی باشد (و هست!). محیط کارم یک سکویXP Windows هست و VC++. مهم‌ترین سود این ترکیب امکان استفاده از حافظه زیاد است. قبلا باDOS کار می‌کردم و اساسا مشکل داشتم: استفاده از extended memory در Borland C++ دردسر دارد (و از آن‌جا که کار اصلی من هم قرار نیست سر و کله زدن با چنان چیزهایی باشد) و Watcom C هم تنها C هست و قابلیت OO به من نمی‌داد. بعضی وقت‌ها می‌شود از آن استفاده کرد ولی این‌بار ترجیح دادم بروم سراغ همین یکی. خوبی‌اش این است که فوق‌العاده پایدار است (به خاطر XP بودن!). Linux هم همین خوبی حافظه را داشت ولی هم این یکی راحت‌تر است و هم این‌که برای ارایه بیش‌تر Windows قابل دست‌رسی است تا آن یکی(جالب نیست که در دانشگاه ما یک سکوی Linux هم وجود ندارد؟!!!).
امروز یک نکته بامزه کشف کردم: کار کردن در 1280×1024 کیف دارد. برای اولین بار است Ú©Ù‡ می‌توانم ادعا کنم Ú©Ù‡ دو تا پنجره سورس کد‌م را می‌توانم باز کنم Ùˆ هر دو را هم با هم ببینم.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *