باز جهالت آن‌قدر انباشته شد
باز جهالت آن‌قدر انباشته شد Ú©Ù‡ روزم را خراب کرد. یک روز شاد،‌ زیبا Ùˆ درخشان با دیدن جهالت عده‌ای ناگهان آن‌قدر Ø±Ø§ØØª Ùˆ سریع شکست Ú©Ù‡ تصورش را هم نمی‌کردم.
واقعا Ù†Ø§Ø±Ø§ØØªâ€ŒØ§Ù… برای خودم Ú©Ù‡ مجبورم در دنیایی زندگی کنم Ú©Ù‡ آدم‌های اطراÙ‌اش این همه در جهالت Ùˆ ØÙ…Ù‚ ÙØ±ÙˆØ±Ùته‌اند. آزادی انسانی آن‌چنان عجیب Ùˆ دور از دست‌رس می‌نماید Ú©Ù‡ تصورش برای‌ام دور از Ùهم است. چطور عده‌ای به خود اجازه می‌دهند برای یک انسان دیگر تعیین تکلی٠کنند؟
Ù†Ø§Ø±Ø§ØØªÛŒ دیگرم، Ø§Ù†ÙØ¹Ø§Ù„ جامعه‌ام هست. جامعه‌ای Ú©Ù‡ می‌بیند، این وضعیت را قبول ندارد ولی ØØªÛŒ به آن موضوع Ùکر هم نمی‌کند. واقعا باید بگویم انتظار نداشتم اطراÙیان‌ام این‌قدر سکوت کنند. Ùˆ متشکرم از کسانی Ú©Ù‡ نگران شدند، Ùکر کردند Ùˆ برای بیرون آمدن از این وضعیت تلاش می‌کنند.
مرگ بر جهالت!