همین امروز بود، خیلی وقت

همین امروز بود، خیلی وقت

همین امروز بود، خیلی وقت پیش. چند سال پیش. چه شب بود. و او برای من بود. تنها برای من. با هم در خیابان‌ها می‌گشتیم. خیابان‌ها هم برای من بودند و برای او. مردم آن‌قدر در حیرت بودند که خیابان‌های‌شان‌ را درست مثل آدم‌های‌شان گم کرده بودند. من هم گم کردم. اما نه آن‌شب، ولی من هم گم کردم.
امروز چه آرام،‌ چه کسل و چه تنها کوچه‌پاره‌ها را در خاطره‌ام می‌دوزم.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *