Browsed by
Month: June 2002

خیال همه راحت! زدم وfriend

خیال همه راحت! زدم وfriend

خیال همه راحت!
زدم وfriend listام در یاهو مسنجر را به طور کامل پاک کردم. اشتباه انسانی بود ولی خوب به هر حال وجود داشت. چه باید بکنم؟ هیچ!‌اگر کسی علاقه‌مند بود، دوباره من را بیافزاید!

جستجوی موجودات فضایی در خانه:

جستجوی موجودات فضایی در خانه:

جستجوی موجودات فضایی در خانه:
هند تکنولوژی ساخت کامپیوتر چون آمریکا نداشت. پس نمی‌توانست ابرکامپیوتر بسازد. پس کامپیوترها را با هم موازی کرد تا به همان قدرت پردازش برسد. گفتن ندارد که توانایی پردازش یعنی چه: قدرت!
ابرکامپیوترها بسیار گران هستند و در نتیجه غیرقابل دست‌رسی. با این وجود، مسایل بسیار زیادی در دنیا پیدا می‌شود که نیاز به قدرت پردازشی بسیار بالایی دارند. حتی قدرت‌هایی که از توان ابرکامپیوترهای امروزی خارج است.
عده‌ای آدم هنرمند (من به دانشمندان خوش ذوق می‌گویم هنرمند!) با دیدن اینترنت و این همه کامپیوتر متصل به آن دهن‌شان آب افتاد و تصمیم گرفتند از آن استفاده کنند. نحوه استفاده بدین شکل است: مساله خیلی عظیم‌مان را به تعدادی مساله کوچک‌تر تقسیم می‌کنیم. هر کدام از این مسایل را به یکی از کاربرانی که از اینترنت استفاده می‌کنند می‌دهیم و کامپیوتر آن شخص در زمان‌های بی‌کاری (مثلا به جای Screen Saver و یا حتی به عنوان یک برنامه background) پردازش انجام می‌دهد و هر وقت کارش تمام شد، نتیجه را به مرکز تحویل می‌دهد و بخش دیگری از آن مساله تقسیم شده را دریافت می‌دارد.
اینترنت خیلی بزرگ است: کافی است درصد اندکی از کاربران حاضر به چنین کاری باشند تا به قدرت پردازشی خیلی بالایی برسیم.
این بخش زمینی ماجرا! حال کمی درباره بخش هیجان‌آور مربوط به موجودات فضایی:
عده از ملت که شدیدا دنبال موجودات فضایی هستند (چند روز پیش بیست‌مین سال‌گرد E.T. بود؟)، کارشان شده است نگاه کردن آسمان تا شاید چیزی به تورشان بیفتد. دقیق‌تر بگویم، با رادیوتلسکوپ‌های‌شان از آسمان نمونه برداری می‌کنند تا مگر پیامی از این موجودات بیابند. برنامه‌ای وجود دارد به نام SETI@Home که دانشگاه برکلی متولی آن است و از تعداد زیادی کاربرد اینترنتی برای پردازش‌اش به همان شکلی که گفتم کمک می‌گیرد. منظورم از زیاد،‌ چیزی در حد 3.8 میلیون نفر است! در این مدت کمی بیش از 2 سالی که چنین کاری انجام می‌شود، حدود 550 میلیون بار، بسته‌ای به کاربران فرستاده شده است و پاسخ‌اش آمده. کل زمان پردازش مصرف شده برای چنین پروژه برابر عدد ناقابل 1 میلیون سال بوده است (همین امروز، یعنی همین لحظه‌ای که می‌نویسم، 1409 سال مجموع زمان پردازش سراسر دنیا برای این پروژه بوده است) و 1.68e21 عملیات اعشاری برای چنین کاری انجام گرفته است (همین الان چطوریه؟!). هر کسی می‌تواند با دریافت این برنامه، در این پروژه عظیم شرکت کند! شاید E.T. دوست شما بشود!

دارم نگاهی به IBM Technical

دارم نگاهی به IBM Technical

دارم نگاهی به IBM Technical Reference for AT می‌کنم. یک نگاه کوتاه ولی دقیق به سخت‌افزار کامپیوتر. با این‌که دیگر زمان چنین کامپیوترهایی گذشته است ولی هنوز خیلی از اصول کار مشابه است (و البته حس فهمیدن چیزی که قبلا با آن سر و کار داشتی، کاملا رضایت‌بخش است). دیدن مدارات کنترل CPU، تمام کنترلرهایی که به آن وصل است و ارتباط این‌ها با هم، چیزی هستند که قبلا نمی‌فهمیدم‌شان ولی الان می‌فهمم. برای‌ام ملموس است وقتی می‌گوید فلان کنترلر در فلان آدرس I/O قرار دارد: خودم هم می‌توانم چنین چیزی طراحی کنم. نه!‌جدی جدی یک چیزهایی آدم یاد می‌گیرد.
راستی … خیلی ناخودآگاه(!) به یاد Reza AR می‌افتم Ùˆ ماورا آن روزگار.

اتاق‌ام هر لحظه قشنگ‌تر از

اتاق‌ام هر لحظه قشنگ‌تر از

اتاق‌ام هر لحظه قشنگ‌تر از قبل می‌شود. اسم‌اش فعلا شده خانه اسباب‌بازی! تنها چیزی که کم دارد، کمی اسباب‌بازی‌ست!

اساسا گیر کرده‌ام! بدجوری! نمی‌دانم

اساسا گیر کرده‌ام! بدجوری! نمی‌دانم

اساسا گیر کرده‌ام! بدجوری! نمی‌دانم Ú†Ù‡ کار کنم …
هر چه می‌خوانم،‌ هر چه پیش می‌روم،‌ حس نمی‌کنم چیزی دست‌ام را گرفته است. هنوز روی هوای‌ام، بند نشده‌ام.
وقتی مساله‌های‌ام حل نمی‌شوند، باید چه کار کنم؟

چیه؟!‌ چیه؟! دلمون رو به

چیه؟!‌ چیه؟! دلمون رو به

چیه؟!‌ چیه؟!
دلمون رو به کی خوش کنیم؟ به سنگال یا ترکیه؟!‌بابا!‌من از ترکیه خوش‌ام نمی‌آد! زوره؟!‌حالا درسته کیف کردم فرانسه حذف شد، ولی جوونی کردم، نمی‌فهمیدم، اشتباه کردم. اصلا هم کیف نداره اون موقع حذف شدن.

من نمی‌خوام!‌ من نمی‌خوام! من

من نمی‌خوام!‌ من نمی‌خوام! من

من نمی‌خوام!‌ من نمی‌خوام! من نمی‌خوام!‌
این چه وضعیه که هر چی تیم درست و حسابی بود حذف شد؟!
آقا!‌ این دکمه ESC‌ کجاست؟

شام بخورم؟ شام نخورم؟ شام

شام بخورم؟ شام نخورم؟ شام

شام بخورم؟ شام نخورم؟ شام بخورم؟ شام نخورم؟ شام بخورم؟ شام نخورم؟ شام بخورم؟ شام نخورم؟ شام بخورم؟ شام نخورم؟ شام بخورم؟ شام نخورم؟ (2:15 صبح است!) شام بخورم؟ شام نخورم؟ شام بخورم؟ شام نخورم؟ شام بخورم؟ شام نخورم؟ شام بخورم؟ شام نخورم؟ شام بخورم؟ شام نخورم؟ شام بخورم؟ شام نخورم؟ شام بخورم؟ شام نخورم؟ شام بخورم؟ شام نخورم؟ شام بخورم؟ شام نخورم؟
می‌خورم!
ولی چی بخورم؟!

اسم دوستان من را، اگر

اسم دوستان من را، اگر

اسم دوستان من را،
اگر می‌نویسید،
درست بنویسید!
مگر نمی‌بینید سنگ‌فرش خیابان غم‌گین است؟

دیگه جدی جدی داره اوضاع

دیگه جدی جدی داره اوضاع

دیگه جدی جدی داره اوضاع بحرانی میشه: خونه رو میگم. الان یک جای راحت هم ÷یدا نمیشود آدم لم بده.