Ø¢Ùرینش دردناک است. انرژی‌بر است.
Ø¢Ùرینش دردناک است. انرژی‌بر است. تو را مجبور می‌کند تا وجود خودت را وق٠آن Ú©Ù†ÛŒ Ùˆ این می‌تواند آن‌قدر تو را ضعی٠کند Ú©Ù‡ تØمل Øمل بار هستی خودت را هم نداشته باشی.
مدتی است Ú©Ù‡ مشغول نوشتن داستانی بودم. یک داستان کوتاه ولی Ù†Ùس‌گیر. برای‌ام سخت بود Ú©Ù‡ بنویسم‌اش. بیش از چهار، پنج نشست طول نکشید نوشتن‌اش اما مگر می‌توانستم بنشینم Ùˆ بنویسم؟‌ هر بار نوشتن‌اش مصاد٠بود با Ú©Ù„ÛŒ تل٠شدن انرژی،‌ Ú©Ù„ÛŒ Ù†Ùرت Ùˆ Ú©Ù„ÛŒ خستگی. روزها Ùˆ شب‌هایی Ú©Ù‡ می‌نوشتم‌اش (Ùˆ البته من بیش‌تر، شب‌ها می‌نویسم)ØŒ درد می‌کشیدم Ùˆ گاهی از شدت آن،‌ به گریه می‌اÙتادم.
خلاصه امروز قسمت اصلی کارش تمام شد. مانده است یکی دو دست ویرایش Ùˆ پیرایش. (پس Ú¯Ùتن ندارد Ú©Ù‡ امروز Øسابی از آن روزهای سخت‌ام بود.)
راستی … ایده اولیه این نوشته، از الهام برمی‌آید.