ولي Ùرض کنيم Ú©Ù‡ تو
ولي Ùرض کنيم Ú©Ù‡ تو در آمدي Ùˆ به من Ú¯Ùتي
“نه اميرمسعود! من مي‌خوام هنوز توي سکوت خودم باشم”
يا شايد هم کمي بداخلاق‌تر
“نه! نمي‌خوام”
و ياز هم بداخلاق‌تر
“از تو انتظار نداشتم. Ùکر نمي‌کردم اين‌طوري باشي” (چطوري؟!)
Ùˆ يا بداخلاق‌تر (نه! ديگه بعيد مي‌دانم بياي تو صورت‌ام به‌ام ÙØØ´ بدي) بروي Ùˆ توي دل‌ات بد Ùˆ بيراه به من بگويي (آره! چنين چيزي ممکن است. توي دل‌ات!) يا خلاصه چيزي از اين دست.
خوب … Ùکر مي‌کني در اين صورت من Ú†Ù‡ خواهم کرد؟