کلي درد‌م! مي‌خواهم Ùرياد بکشم
کلي درد‌م! مي‌خواهم Ùرياد بکشم ولي نه در يک‌جا،‌ بلکه همه‌جا،‌ همه‌ي نقاط جهان Ùˆ آن‌قدر گوش مي‌خواهم براي Ùريادهاي‌ام Ú©Ù‡ مي‌دانم وجود نمي‌تواند داشته باشد. من تو را مي‌شنوم،‌ تو مرا مي‌شنوي ولي Ùقط همين،‌ نه بيش‌تر! گويي لازم است دنيا بشوي Ùˆ Ùرياد بکشي Ùˆ Ùرياد بکشي Ùˆ دنيا بشوي ولي نمي‌شود! مي‌خواهم بي‌نهايت از خودم بنويسم،‌ مي‌خواهم بي‌نهايت براي تو بنويسم،‌ مي‌خواهم بي‌نهايت براي او بنويسم Ùˆ مي‌خواهم بي‌نهايت براي بي‌نهايت انسان ديگر نيز بنويسم. ما، انسان‌ها! من، کلي دردم، تو کلي دردي، او نيز کلي درد است، ما همگي درديم، ما Ùرياديم، ما ستاره‌هايي هستيم Ú©Ù‡ منتظر نابودي‌مان هستيم Ùˆ سال‌ها نابود نمي‌شويم Ùˆ آن‌گاه Ú©Ù‡ نابود شديم، دردمان هم‌چنان باقي‌ست