Ú¯ÙØªÙ… عوامل بسيار زيادي ممکن
Ú¯ÙØªÙ… عوامل بسيار زيادي ممکن است وجود داشته باشد Ú©Ù‡ در استدلال به صورت explicit وارد نمي‌شوند ولي در پس‌زمينه‌ي ذهن ÙØ±Ø¯ وجود دارد. ÙŠÚ©ÙŠ از اين عوامل توزيع‌هاي Ø§ØØªÙ…الي‌ي ماجراست.
ÙŠÚ©ÙŠ از کارکردهاي مهم ÙŠÚ© شبکه‌اي عصبي (بهتر بگويم، ÙŠÚ©ÙŠ از ديدگاه‌هايي Ú©Ù‡ به ÙŠÚ© شبکه‌ي عصبي مي‌توان داشت) مدل‌سازي چگالي‌ي توزيع Ø§ØØªÙ…الي ÙŠÚ© سيستم است. براي اين‌که اين توزيع‌ها درست باشند، بايد با داده‌هاي متناسبي (يا مکانيزم جبران‌سازي‌ي مناسبي) تعليم ببيند (آهاي! هر دوي اين روش‌ها مهم است، به زودي مي‌گويم چگونه). کارکرد اين‌ها در ÙØ±Ø¢ÙŠÙ†Ø¯ استدلال مي‌تواند در ارزش Ùˆ منزلي باشد Ú©Ù‡ به هر کدام از گزاره‌ها در طي استدلال (يا استنتاج) مي‌دهد. يعني مشخص کننده‌ي شباهت،‌ ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ … هست. چيزي Ú©Ù‡ باعث شد اين به ذهن‌ام برسد (لازم است بعضي وقت‌ها آدم اعترا٠کند Ú©Ù‡ چگونه ايده‌هاي‌اش را مي‌آورد) Ú¯ÙØªÚ¯ÙˆÙŠÙŠ Ø¨ÙŠÙ† مامان‌جون Ùˆ کيان بود. امروز مامان‌جون انگار از نزديک مدرسه‌ي کيان مي‌گذشت Ùˆ Ù…ÙŠâ€ŒÚ¯ÙØª Ú©Ù‡ ممکن است ديده‌ باشم‌ات Ùˆ براي اين‌که بگويد Ú†Ù‡ زماني در آن ØÙˆØ§Ù„ÙŠ بوده است، کمي صØÙ†Ù‡ را ØªØ´Ø±ÙŠØ Ù…ÙŠâ€ŒÚ©Ø±Ø¯. قسمت جالب‌اش وقتي بود Ú©Ù‡ Ù…ÙŠâ€ŒÚ¯ÙØª “توپ به Ùلان قسمت ØÙŠØ§Ø· Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ بود Ùˆ ÙŠÚ©ÙŠ از بچه‌ها Ø±ÙØªÙ‡ بود بياوردش”. خوب! طبيعي‌ست Ú©Ù‡ من کمي ØØ±Øµ بخورم در اين زمان‌ها ولي بعد Ú©Ù‡ ايده‌ام را کش٠کردم، Ø§ØØ³Ø§Ø³ خوبي داشتم. مامان‌جون چون بسيار از جريان روزانه ÙŠÚ© بچه‌ي دبستاني دور است، نمي‌داند Ú©Ù‡ چنان Ø§ØªÙØ§Ù‚ÙŠ به عنوان ÙŠÚ© واقعه‌ي کليدي Ù…Ø·Ø±Ø Ù†Ù…ÙŠâ€ŒØ´ÙˆØ¯ چون بسيار متداول است. بخشي از شبکه‌ي عصبي مامان‌جون هست Ú©Ù‡ وقايع ÙŠÚ© بچه‌ي دبستاني را مدل کرده است. اين مدل با توجه به تعريÙ‌ها Ùˆ ديده‌هاي Ùˆ تصورات قبلي‌اي Ú©Ù‡ داشته (خود Ùˆ بچه‌هاي‌اش) Ø´Ú©Ù„ Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است. مثلا سر کلاس Ø±ÙØªÙ†ØŒ نمره Ú¯Ø±ÙØªÙ†â€ŒÙ‡Ø§ (قبلا اگر 18 مد بوده، الان 20 مد هست. پس نسبت به 20 Ø§ØØ³Ø§Ø³ تعجب بيش‌تر مي‌کند Ùˆ Ø¢ÙØ±ÙŠÙ† بيش‌تري مي‌گويد. البته اين Ùقط ÙŠÚ© مثال است Ùˆ الزاما درست نيست)ØŒ شلوغي متناسب مدرسه (مدرسه‌هاي قبلي خلوت‌تر/شلوغ‌تر بوده‌اند ولي الان تراکم Ù…ØªÙØ§ÙˆØª است)ØŒ بازي‌ها (ايده از بازي‌هاي خودش، بچه‌هاي‌اش Ùˆ …) Ùˆ … . اما اين مدل با واقعيت ÙØ¹Ù„ÙŠ ØªÙØ§ÙˆØªâ€ŒÙ‡Ø§ÙŠÙŠ Ø¯Ø§Ø±Ø¯ Ùˆ اين باعث مي‌شود Ú©Ù‡ استدلال‌ها برابر نباشند. خوب … ÙŠÚ© Ù†ÙØ± در دو ØØ§Ù„ت درست استدلال مي‌کند (البته Ùقط از ÙŠÚ© جنبه): ÙŠÚ©ÙŠ اين‌که خود در Ù…ØÙŠØ· باشد Ùˆ مدل Ù…ØÙŠØ· را خود بسازد (Ùˆ ØØ§Ø¶Ø± نيستم بگويم Ú©Ù‡ مدل کساني Ú©Ù‡ در ÙŠÚ© Ù…ØÙŠØ· هستند يکسان است ولي به هر ØØ§Ù„ شبيه است) Ùˆ ديگري اين‌که توسط ÙŠÚ© ساختاري در ØÙŠÙ† استدلال به ØªÙØ§ÙˆØª دو Ù…ØÙŠØ· توجه داشته باشد. اين دومي،‌ ÙŠÚ© ÙØ¹Ø§Ù„يت هوش‌مندانه‌تر انساني‌ست (ÙŠÚ© ØÙŠÙˆØ§Ù† چنين قدرتي دارد؟) Ùˆ به اين صورت است Ú©Ù‡ پيش‌بيني مي‌کند مدل‌اش چقدر با مدل واقعي ØªÙØ§ÙˆØª دارد Ùˆ بدون اين‌که مدل خود را واقعا تغيير دهد در هنگام استدلال دانش‌اش را با ضرايب وزني‌ي مناسبي دخيل مي‌کند. اين ÙØ¹Ø§Ù„يت خيلي شبيه به ÙØ¹Ø§Ù„يت‌هاي علوم اجتماعي‌ست: جامعه‌شناس لازم نيست جاهل باشد تا بتواند ÙŠÚ© جامعه‌ي پر از جهالت را درک کند! چنين چيزي در شبکه‌هاي عصبي مصنوعي هم وجود دارد. اين‌جا گرچه اين سوال پيش مي‌آيد Ú©Ù‡ چنين مکانيزمي در ØØ¯ لايه‌ي کارکردي‌اي ظاهر مي‌شود. به نظرم در لايه‌ي خود شبکه‌ي عصبي نيست، بلکه در لايه‌اي خيلي بالا Ùˆ در ØØ¯ Ùˆ ØØ¯ÙˆØ¯ خودآگاهي‌ي ÙØ±Ø¯ است Ú©Ù‡ ظاهر مي‌شود. يعني در جايي Ú©Ù‡ ديگر با شبکه‌ي عصبي کاري نداريم بلکه به مغز به عنوان ÙŠÚ© پردازنده‌ي سمبولي نگاه مي‌کنيم. باز هم دقيق نبود ØØ±Ù‌ام. کاري‌اش نمي‌توانم بکنم چون هنوز نمي‌دانم چنين مکانيزمي چگونه است. کسي مي‌داند؟ بعيد مي‌دانم! مساله به شدت ØÙ„ نشده است.
(از اين‌جا هم مي‌توانيد اين نوشته را بخوانيد!)