گیریم Øقیقت دری باشد Ú©Ù‡ باید در عمق دریا پیدای‌اش کرد. خوب مگر من Ùˆ شما دیوانه‌ایم Ú©Ù‡ برویم سراغ‌اش؟ طبق اصل Ùرما(=Øمار) در اپتیک (Ùˆ معادل انسانی آن،‌ یعنی اصل Øماقت بشری) انسان‌ها ساده‌ترین راه را برمی‌گزینند: راهی Ú©Ù‡ نیازی به Ùکرکردن نداشته باشد. پس ما Ùرای این‌که Ú†Ù‡ کسی باشیم، به طور معمول اØمقانه‌ترین Ùˆ جاهلانه‌ترین راه ممکن را بر‌می‌گزینیم:
جلوی هم‌کلاسی‌های خود می‌ایستیم، بر صورت‌شان Ùریاد می‌کشیم Ùˆ می‌گوییم “تو نمی‌Ùهمی Ùˆ ما می‌Ùهمیم”.
مهم نیست Ú©Ù‡ ما Ú†Ù‡ چیزی می‌Ùهمیم Ùˆ آن‌ها Ú†Ù‡ چیزی را نمی‌Ùهمند. مهم تنها این است Ú©Ù‡ Ú¯Ùتم: من آره، تو نه!
راستی این تنها یکی از اØمقانه‌ترین راه‌های ممکن است. در اصل به علت تÙاوت جنس Ù…Øیط (در اپتیک) Ùˆ تÙاوت ساختارهای ذهنی انسان‌ها (در مورد جوامع) اØمقانه‌ترین روش‌ها ممکن است متÙاوت باشند. اصل جهالت همیشه برقرار است: تنها صورت آن تÙاوت می‌کند.
برای عده‌ای این اصل بدین صورت تÙسیر می‌شود: کاری به کار آن‌ها نداشته باش، بگذار دوست‌های‌ات را بزنند (تا وقتی تو کتک نخورده‌ای،‌ سیستم عصبی‌ات درد واقعی‌ای Øس نمی‌کند)ØŒ بگذار توهین کنند (چون می‌توانی گوش Ù†Ú©Ù†ÛŒ Ùˆ در نتیجه در متن تو توهین نشده است) Ùˆ بگذار هر کاری Ú©Ù‡ می‌خواهند بکنند: من تنها Ú©Ù…ÛŒ خود را جابه‌جا می‌کنم. همه چیز ØÙ„ خواهد شد.
این دو مورد خاص از آن اصل بود. دو قضیه منتج شده از آن. اولی را اØتجار می‌گویند Ùˆ دومی را انÙعال. هر دوی‌اش مخصوص آدم‌های ابله است،‌ گیریم متÙاوت در Ø´Ú©Ù„ بیان شدن متناسب با شرایط Ù…Øیطی Ùرد. خلاصه این‌که: ابله، ابله‌ست!