-Ùکر مي‌کردم سن‌ات کم‌تر باشه.
-Ùکر مي‌کردم سن‌ات کم‌تر باشه.
-نه، متاسÙانه توي سال‌هاي اخير به Ø´Ú©Ù„ غيرقابل کنترلي داره زياد مي‌شه!
-Ùکر مي‌کردم سن‌ات کم‌تر باشه.
-نه، متاسÙانه توي سال‌هاي اخير به Ø´Ú©Ù„ غيرقابل کنترلي داره زياد مي‌شه!
يک کوه خوب،‌ يک کوه زيبا، يک کوه تر و تميز!
ناگهان Øس کردم خيلي چيزها را Ùهميدم. ÙŠÚ© مساله‌ي مشابه ديگر پيدا کردم: ÙŠÚ© مساله‌ي اخلاقي. مسايل اخلاقي cloningØŒ مسايل اخلاقي‌ي ساختن موجودات قوي‌تر Ùˆ به‌تر با استÙاده ابزارهايي Ú©Ù‡ تکنولوژي در اختيارمان قرار مي‌دهد (cyborgها منظورم است) Ùˆ مساله‌ي ØÙ‚ داشتن يا نداشتن Øمله کردن کشوري ابرقدرت به کشورهاي ديگر (درست مثل مورد Ùعلي، Øمله‌ي آمريکا به عراق) از ÙŠÚ© نوع است: از قدرت‌مان چقدر مي‌بايست استÙاده کنيم. آيا اگر از نظر نظامي قوي‌تريم،‌ مي‌توانيم به عده‌اي ديگر –مثلا کشوري ديگر- Øمله کنيم ولو اين‌که کارمان به ØÙ‚ (طبق ÙŠÚ© معيار تواÙÙ‚ شده‌ي جهاني يا کره‌ي زميني) باشد؟ ساختن cyborg هم شبيه به همين است: کسي Ú©Ù‡ پول بيش‌تري دارد (يا هر ابزار قدرت ديگري)ØŒ مي‌تواند پول‌اش را (يا همان ابزار قدرت‌اش را) به Ùرم ديگري از ابزار قدرت در بياورد. يعني قدرت جسمي به دست آورد: باهوش‌تر شود، قوي‌تر شود، بيش‌تر عمر کند يا … . ÙŠÚ© نوع تبديل قدرت در اين‌جا صورت مي‌گيرد Ùˆ Øتي به نظر مي‌آيد Ú©Ù‡ چنين چيزي تبديل به عامل درجه‌ي اول قدرت مي‌شود. ÙŠÚ© زمان قدرت بدني بود، زماني بعد گاو بود، ÙŠÚ© زمان زمين بود، زماني ارتش بود، زماني ديگر پول Ùˆ اين‌کنون اطلاعات. شايد بعدا دوباره تبديل شود به همان ويژگي‌هاي Ùردي‌تر Ùˆ دوباره اين چرخه با بن‌مايه‌اي متÙاوت شروع شود. آيا ÙŠÚ© انسان ØÙ‚ دارد به چنين قدرت برتري برسد؟ کسي Ú©Ù‡ پول بيش‌تري دارد، مي‌تواند تراشه‌اي در مغزش بگذارد Ùˆ ØاÙظه‌اش از من به‌تر شود، دانشمند به‌تري شود Ùˆ الي آخر. آيا او چنين Øقي دارد؟ مساله‌ي cloning هم تقريبا همين است. گرچه بايد تÙÚ©ÙŠÚ© کرد Ú©Ù‡ چنان چيزي (Ú©Ù‡ از اين پس به آن نه شبيه‌سازي Ú©Ù‡ تکثير مي‌گويم) Ú†Ù‡ Øالت‌هايي مي‌تواند داشته باشد. من دو Øالت را متصورم: تکثير انسان کامل Ùˆ تکثير بخشي از انسان. مورد اول مشکلات اخلاقي‌ي خاص خودش را دارد Ú©Ù‡ مي‌توان به انواع مشکلات رواني‌ي شخصي (بچه‌ي Ùوت شده‌اش را همين‌طور کپي مي‌کند Ùˆ هر بار Ú©Ù‡ مي‌بيندش ياد قبلي مي‌اÙتد) Ùˆ هم‌چنين سوء استÙاده از نيروي برتر انساني (من نابغه‌هاي‌ام را تکثير مي‌کنم،‌ هميشه بچه‌هاي قوي به وجود مي‌آورم Ùˆ … قدري مشابه با ايده‌ي نازي‌ها) اشاره کرد. اما Øالت ديگر Ú©Ù‡ تکثير بخشي از انسان است، درست مساله‌اي چون مشکل cyborg را به وجود مي‌آورد: من چرا بايد به دليل پول‌دارتر بودن، شانس زندگي‌ي بيش‌تري داشته باشم؟ اين‌ها مسايل مشابهي‌ست Ú©Ù‡ در بسترها Ùˆ Ø³Ø·ÙˆØ Ø§Ø¬ØªÙ…Ø§Ø¹ÙŠâ€ŒÙŠ مختلÙÙŠ رخ مي‌دهد. پايه‌ي همه‌شان اين است: تا Ú†Ù‡ Øد مجازي Ú©Ù‡ از قدرت‌ات استÙاده کني؟
Ùکر کنم امشب ÙŠÚ© مقداري با ÙŠÚ©ÙŠ از اين مکانيزم‌هاي meta-learning‌ام مشکل پيدا کردم! سروتنين بود يا دوپامين؟ هنوز خوب بلد نيستم! به هر Øال بايد از اين موجود معذرت بخواهم!
…..!
………….ØŒ
……ØŸ
…..!
اوه! چقدر ارزش‌گذاري سخت است …
“کاÙي‌ست Ùراموش‌شان کني تا نابود شوند … “ -مرلين جادوگر
پيتزا نوستالژيا!
آهاي تو!‌ نظرت درباره‌ي رنگ جديد وبلاگ چيه؟ چشم‌هاي قشنگ‌ات رو اذيت Ú©Ù‡ نمي‌کنه؟ Øس زيبايي‌شناسي‌ات رو چطور؟ اطÙا نظر Ùˆ عقيده Ùˆ …(!)ات رو برام بنويسي. ممنون مي‌شم.
هي! راستي کسي هست Ú©Ù‡ بخواد کمي CPU devotion انجام بده؟ اگر کسي Øاضره Ú©Ù‡ بخشي از Øجم Ù…Øاسبات اين برنامه روي کامپيوترش انجام بشه، اون وقت خيلي خوب مي‌شه چون خيلي خوب مي‌شه ديگه! ماجرا اين‌طوري خواهد بود Ú©Ù‡ من ÙŠÚ© سري Ùايل براي شما خواهم Ùرستاد Ùˆ هر کدام از شما آن برنامه را اجرا مي‌کند Ùˆ خروجي‌اش را براي‌ام مي‌Ùرستد (خروجي‌اش مثلا ÙŠÚ© Ùايل خواهد بود). برنامه‌ها به MatLab هستند Ùˆ در نتيجه بايد داشته باشيدش. لطÙا خبرم دهيد! هنوز تخميني از Øجم Ù…Øاسباتي Ú©Ù‡ تقسيم مي‌شود ندارم طبيعتا ولي Ùکر کنم Øداقل Øدود 10 ساعت وقت کامپيوترتان را پشت سر هم بگيرد.
مساله‌ي Static Channel Assignment (SCA) چيه؟! اين شايد مشکل را تا Øدي ØÙ„ کنه:
SCAØŒ مساله‌ايست Ú©Ù‡ در مخابرات سلولي‌ پيش مي‌آيد. در مخابرات سلولي، Ùضاي مکاني به تعدادي زيرÙضا تقسيم مي‌شود Ú©Ù‡ هر کدام از اين‌ها ÙŠÚ© سلول نام دارد. به هر کدام از اين سلول‌ها تعدادي کانال مخابراتي (در Ùضاي Ùرکانسي) اختصاص داده مي‌شود Ú©Ù‡ ارتباط از طريق آن‌ها انجام مي‌شود. اما مشکلي Ú©Ù‡ در اين ميان وجود دارد تداخل بين هر کدام از اين کانال‌هاي مخابراتي‌ست. ميزان تداخل به دو عامل بستگي دارد: ÙŠÚ© نزديکي‌ي Ùرکانسي‌ي دو کانال است – هرچه از نظر Ùرکانسي نزديک‌تر باشند،‌ اØتمال تداخل بيش‌تر مي‌شود. عامل ديگر،‌ نزديکي‌ي Ùيزيکي‌ي دو سلولي‌ست Ú©Ù‡ Ùرکانس‌هاي نزديک به هم در آن‌ها استÙاده مي‌شود. پس Øالت مطلوب اين است Ú©Ù‡ کانال‌ها تا Øد ممکن از نظر Ùرکانسي از هم دور باشند يا اگر چنين چيزي ممکن نيست، Ùرکانس‌هاي نزديک به هم از نظر مکاني در دو سلول با Ùاصله‌ي زياد به کار گرÙته شوند. در نتيجه مساله به اين صورت Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠâ€ŒØ´ÙˆØ¯: اختصاص تعداد از پيش تعيين شده‌اي کانال‌ مخابراتي به هر کدام از سلول‌ها به طوري Ú©Ù‡ تا Øد ممکن ميزان تداخل کم‌تر باشد.
خب! بالاخره جواب داد! 35 ساعت Ù…Øاسبه مداوم (دقيق‌تر: 35:09:28) براي گرÙتن 5 تا 13! اوه! بدي‌ي اوضاع Ùقط 13 است Ùˆ اين به‌ترين بدي‌ايست Ú©Ù‡ براي اين مساله‌ي Static Channel Assignment (به طور خاص، سومين مساله‌ي Kunz) پيدا شده است. در همه‌ي Øالات به‌ترين پاسخ را پيدا کردم Ùˆ اين کاملا خوب است. با اين‌که 5 آزمايش از نظر آماري Øاشيه‌ي امنيت بالايي به‌ام نمي‌دهد اما به هر Øال نشان مي‌دهد Ú©Ù‡ اوضاع مي‌بايست خوب باشد. در ضمن با توجه به اين‌که سرعت هم‌گرايي‌ام بالا بوده است (در Øدود 100 تکرار به پاسخ مي‌رسد) پس مساله‌ي خيلي سختي نبايد باشد (عملا به نظرم EX2 سخت‌ترين بوده است با اين‌که خيلي مساله‌ي کوچکي‌ست) Ùˆ اين پاسخ‌ها قابل اعتناست. اوه! کامپيوتر بي‌چاره‌ام – سي Ùˆ پنج ساعت روشن بودي Ùˆ داشتي Ùˆ Ù†Ùس‌ات هم بالا نمي‌آمد! اينتل براي‌ات بميره!
امشب خواب‌ام خواهد برد؟
(آه! اين‌ها ÙŠÚ© جور تريپ روشن‌Ùکرانه‌ست Ú©Ù‡ بايد مواظب‌شان باشيم بيش از Øد معقول کنترل‌مان را بر عهده نگيرند.)
(Ùˆ گزاره‌ي پيش هم تريپ متا-روشن‌Ùکرانه‌ست!)
پوست انداختن؟
شايد!
شيطوني، Ùقط يکمي!
کاش قرص يادگيري‌ي سريع آناليز غيرخطي وجود داشت Ùˆ Ùقط هم من داشتم‌اش!