سفر علمي‌ شنبه:امروز از مامان

سفر علمي‌ شنبه:امروز از مامان

سفر علمي‌

شنبه:امروز از مامان سوم‌ام اجازه سفر گرفتم.
يك‌شنبه:صبح زود از خانه بيرون آمدم اما هنوز زياد دور نشده‌ام كه نتوانم خانه‌مان را ببينم.
دوشنبه:امروز كلي موجود لزج و آبكي ديدم. اين‌ها خيلي براي‌ام جالب اند. تصميم گرفته‌ام تا آخر هفته همين دور و برها باشم.
سه شنبه:امروز به يكي‌شان دست زدم ولي نفهميدم چه شد كه يك مقداري از هم جدا شد و ديگر تكان نخورد. عجيب است !
چهارشنبه:امروز چندتايي‌شان سوار يك چيز كمي‌محكم‌تر از خودشان شدند و به سمت‌ام حركت كردند و يك چيزهايي به سمت‌ام انداختند. فكر كنم مي‌خواستند بازي كنند، پس من هم اولين چيزي را كه دم دست‌ام آمد به سوي‌شان پرت كردم. فقط نمي‌دانم ديگر چرا بعد از آن، همه‌شان با هم وا رفتند.
پنج شنبه:تا الان كه هيچ خبري از هيچ كدام‌شان نيست. نه از آن‌ا و نه از موجودات لزج ديگر. فكر كنم كمي‌ خراب‌كاري كرده ام. نبايد باباي دوم‌ام از اين بويي ببرد وگرنه ممكن است مجبور شود خيلي به پخسرش افتخار كند.
جمعه:ديگر بايد بروم. فقط بايد اين را بنويسم كه همين چند دقيقه‌ي پيش چند تايي‌شان را ديدم كه از زير سطح سياره‌شان بيرون آمدند و در طي چند دقيقه دوباره همه‌جا را اشغال كردند. البته هنوز هيچ كدام‌شان متوجه‌ام نشده است. اين بار به‌شان دست نخواهم زد، خيلي شل هستند اين‌ها!

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *