مي‌خواستم بدونم چند Ù†Ùر اØساس
مي‌خواستم بدونم چند Ù†Ùر اØساس مي‌کنن اين‌جا تهوع‌گاه منه Ùˆ بوي استÙراغ مي‌ده؟ مي‌دونم Ú©Ù‡ بعضي‌ها هستن Ú©Ù‡ به خاطر همين بو مي‌آن. اگر کسي چنين Øسي داره،‌ لطÙا واکنش نشون بده Ùˆ ÙŠÚ© نامه به من بنويسه Ùˆ بگه Øس‌اش رو. ولي برام جالب بود Ú©Ù‡ به خاطر بوي استÙراغ مي‌آمد اين‌جا، Ùکر کنم اين ÙŠÚ© جور مازوخيسم باشه.
به هر Øال من اشتباه خودم را مي‌پذيرم Ùˆ از Øضور همه‌ي بچه‌هايي Ú©Ù‡ سرشون رو امشب درد اوردم (شامل رامين، هاجر، پريسا، مهسا Ùˆ نادر) معذرت مي‌خوام Ú©Ù‡ ÙŠÚ© مساله‌ي به اين Ú©ÙˆÚ†Ú©ÙŠ رو اين همه بزرگ کردم. بايد قبول کرد Ú©Ù‡ اگر من بخوام از اعتقاداتم مثل پوزيتيوسم منطقي، زيبايي داستان مينيماليستي،‌ Ùيزيک کوانتوم، عدم وجود روØØŒ امکان ساخت ماشين کاملا هوش‌مند Ùˆ … دÙاع کنم،‌ مي‌بايست پيه‌ي اين‌جور ماجراها رو هم به تن‌ام بمالم. البته اصلا خوش‌آيند نيست Ú©Ù‡ کسي Ú©Ù‡ Ùکر مي‌کردي برات اØترام قايله، ÙØش‌ات بده اما خب، اين هم سختيه‌ي کاره! Ùقط انتظار نداشتم از اين‌جا بخورم Ú©Ù‡ سعي مي‌کنم Øتما دÙعه‌ي بعد چنين انتظاري رو هم داشته باشم: از هيچ کسي هيچ انتظاري نداشته باشم! (ثابت شده اين جمله‌ي آخر اثر تخريبي داره. اگر اØساس کرديد بده، نخونيدش!) البته ÙŠÚ© انتظار نداشتن ديگه هم وجود داشت: شمشير با شمشير،‌ زبان با زبان، نظريه‌ي ادبي با نظريه‌ي ادبي! هاها! هاها!