[پارسال، همين امروز] امروز ناگهان
[پارسال، همين امروز] امروز ناگهان Øس کردم هویت من با اطراÙ‌ام بیگانه است. هویت اجتماع‌ام،‌ آن‌قدر با من متÙاوت است Ú©Ù‡ نمی‌توانم بگویم من ادامه آن‌ها هستم. آیین‌ها Ùˆ مراسمی Ú©Ù‡ برای ایشان معنا دارد، رÙتارهایی Ú©Ù‡ از آن‌ها سر می‌زند Ùˆ تÙکرات‌شان کاملا با چیزی Ú©Ù‡ در خود مشاهده می‌کنم Ùرق دارد. من مدرن‌تر از آن‌ها هستم – بسیار مدرن‌تر. اما این به Ù…Ùهوم غرب‌زده بودن‌ام نیست. بعید می‌دانم در غرب –این کلمه Ú©Ù„ÛŒ Ùˆ نه چندان پرمÙهوم- هم با اجتماع‌ام به طور کامل بتوانم هم‌راهی کنم. من با آن‌ها هم تÙاوت دارم. ترکیبی از شرق Ùˆ غرب، شاید چیزی باشد Ú©Ù‡ مرا ساخته است. معجونی، التقاطی، دیالکتیکی یا شاید چیزی شبیه به همین‌ها.