اÙلاطون
ÙØ¹Ø§Ù„انه خواندن، البته، اندکي سخت است Ùˆ خيلي وقت‌ها ØÙˆØµÙ„ه‌ي چنان کاري را ندارم: کاغذي براي اثبات مجدد ÙØ±Ù…ول‌هاي کتاب‌هاي رياضي‌گون، مدادي براي ØØ§Ø´ÙŠÙ‡â€ŒÙ†ÙˆÙŠØ³ÙŠ Ø¨Ø± کتاب‌هاي ÙلسÙÙŠ Ùˆ ادبي Ùˆ يا ØØªÙŠ Ù†ÙˆØ´ØªÙ† ايده‌ي داستاني در Ø¯ÙØªØ±Ú†Ù‡â€ŒÙŠ ÙŠØ§Ø¯Ø¯Ø§Ø´ØªÙŠ. هم‌چنين است نوشتن درباره‌ي همه‌ي اين‌ها به صورتي مجزا Ùˆ کلي. از طر٠ديگر، اما، چنين کاري کي٠دارد: مي‌داني Ú©Ù‡ بسيار بيش‌تر ياد مي‌گيري Ùˆ چيزهاي بيش‌تري کسب مي‌کني، هنگام خواندن در ÙØ±Ø¢ÙŠÙ†Ø¯ Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†Ø´ موازي‌اي شرکت مي‌کني (خواننده نه به عنوان بستري براي به خاطرسپاري‌ي نوشته‌هاي ديگري، Ùˆ نه ØØªÙŠ ØªÙ†Ù‡Ø§ به عنوان هم‌کار ÙØ±Ø¢ÙŠÙ†Ø¯ خلق Ú©Ù‡ به عنوان مول٠اثري موازي) Ú©Ù‡ بسيار لذت‌بخش است. همين مي‌شود Ú©Ù‡ گاهي مصمم مي‌شوم با کتابي اين‌گونه Ø±ÙØªØ§Ø± کنم: ÙØ¹Ø§Ù„انه بخوانم‌اش. Ùˆ اين‌بار قرعه به نام کتاب ÙلاسÙÙ‡ بزرگ (برايان Ù…Ú¯ÙŠ) Ø§ÙØªØ§Ø¯.
اين کتاب Ú©Ù‡ نسخه‌ي انگليسي‌اش The Great Philosophers: An Introduction to Western Philosophy نام دارد، مجموعه‌ي Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡â€ŒÙ‡Ø§ÙŠÙŠâ€ŒØ³Øª Ú©Ù‡ برايان Ù…Ú¯ÙŠ (Bryan Magee) با عده‌اي از ØµØ§ØØ¨â€ŒÙ†Ø¸Ø±Ø§Ù† ÙلسÙÙ‡ درباره‌ي ÙلاسÙه‌ي گذشته انجام داده است. اين Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡â€ŒÙ‡Ø§ در اصل به صورت تلويزيوني Ùˆ براي BBC انجام شده است Ùˆ به طور هم‌زمان به صورت کتاب نيز منتشر شده. ترجمه‌ي ÙØ§Ø±Ø³ÙŠâ€ŒÙŠ Ú©ØªØ§Ø¨ توسط عزت‌الله Ùولادوند انجام شده Ùˆ تا جايي Ú©Ù‡ خوانده‌ام،‌ به نظرم ترجمه‌ي خوبي مي‌آيد.
اين کتاب شامل 15 Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡â€ŒÙŠ Ù…Ø®ØªÙ„Ù Ø§Ø³Øª Ú©Ù‡ هر کدام به ÙŠÚ© Ùيلسو٠يا دوره‌ي ÙلسÙÙŠ اختصاص داده شده است. انتخاب‌ها به نظرم کاملا کليدي Ùˆ مناسب است: اÙلاطون، ارسطو، ÙلسÙه‌ي قرون وسطا (سنت آگوستين،‌ توماس آکويناس)ØŒ دکارت، اسپينوزا Ùˆ لايب‌نيتز، لاک Ùˆ بارکلي، هيوم، کانت، Ù‡Ú¯Ù„ Ùˆ مارکس، شوپنهاور، نيچه، هوسرل Ùˆ هايدگر Ùˆ ÙلسÙه‌ جديد اصالت وجود، پيروان آمريکايي مکتب اصالت عمل، ÙØ±Ú¯Ù‡ Ùˆ راسل Ùˆ منطق جديد، Ùˆ در نهايت ويتگنشتاين. خوبي‌اش اين است Ú©Ù‡ ÙلاسÙه‌ي جديد هم تا ØØ¯ÙŠ Ù¾ÙˆØ´Ø´ داده شده‌اند – با اين‌که مايل بودم Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡â€ŒÙ‡Ø§ÙŠ Ø¨ÙŠØ´â€ŒØªØ±ÙŠ درباره‌ي معاصران مي‌داشت (شايد مثلا ÙØ¹Ù„ا دل‌ام اين‌ها را بخواهد: کارناپ Ùˆ پوزيتيويست‌هاي منطقي، پوپر،‌ Ùˆ هم‌چنين کساني چون جان سرل (Searle) Ùˆ دنيل دنت (Dennett) Ùˆ ÙلاسÙه‌ي ذهن مشابه، Ùˆ ØØªÙŠ Ø³Ø§Ø±ØªØ± با وجود اين‌که خود من به شخصه او را به عنوان ÙيلسوÙÙŠ اصيل باور ندارم). مقدمه‌پردازي کاÙي‌ست، برسيم به ØØ§Ø´ÙŠÙ‡â€ŒÙ†ÙˆÙŠØ³ÙŠâ€ŒÙ‡Ø§ÙŠâ€ŒØ§Ù….
اÙلاطون
Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ شونده: مايلز برن‌ييت (Myles Burnyeat).
چندان از ÙيلسوÙ‌هاي يونان باستان نمي‌دانم. در واقع، تا پيش از خواندن ÙŠÚ©ÙŠ دو ÙØµÙ„ اين کتاب،‌ مطالعه‌شان را بي‌هوده مي‌دانستم. اکنون، اما وضع ÙØ±Ù‚ کرده است. براي‌ام جالب‌تر شده‌اند Ùˆ به طور خاص به دليل Ùکر درخشان‌شان. بسياري از مسايلي Ú©Ù‡ Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡â€ŒØ§Ù†Ø¯ØŒâ€Œ کماکان ØÙ„‌نشده‌اند Ùˆ با وجود آن‌که شايد صورت بيان سوال‌شان، دقيقا آن چيزي نيست Ú©Ù‡ در اين روزگار بايد باشد، اما درست همان سوال‌هايي‌ست Ú©Ù‡ مي‌بايست پرسيده شوند. در ضمن، از ØªÙˆØµÙŠÙ Ù…Ø¨Ø§ØØ«Ø§Øª سقراطي هم خوش‌ام آمد Ùˆ به نظرم چيزي‌ست Ú©Ù‡ نبايد در اين روزگار از دست داد (درست به همين دليل، از انبوه تاييدهاي سرتکان‌دهنده در ØÙŠÙ† سخنراني‌ها خوش‌ام نمي‌آيد). براي‌ام سوال‌برانگيزست Ú©Ù‡ آدم‌هاي آن دوره آيا واقعا مي‌توانستند Ùکر کنند يا نه. تعجب مي‌کنم Ú©Ù‡ مي‌بينم آن‌ها هم به نظر مي‌رسد کمابيش شبيه ما مي‌انديشيدند. ريشه‌ي تعجب‌ام به کارهاي جوليان جينز مربوط مي‌شود Ú©Ù‡ به گمان‌ام قبلا جايي توضيØâ€ŒØ§Ø´ داده بودم. اما خلاصه بگويم، او اعتقاد داشت Ú©Ù‡ پديده‌ي خودآگاهي‌ي انسان‌ها، چندان قديم نيست به طوري Ú©Ù‡ مثلا مي‌توان به خودآگاهي‌ي انسان‌هاي دوراني Ú©Ù‡ هومر توصيÙ‌شان مي‌کند (جنگ تروا،‌ خدايان باستاني Ùˆ …) Ø´Ú© کرد (اين‌که خودآگاهي چيست، سوال ديگري‌ست. اما اگر کسي پس از خواندن چند جمله‌ي اخيرم با خود Ú¯ÙØª “اين يارو داره Ú†ÙŠ مي‌گه؟ من قبول‌ش ندارم!” خودآگاه است Ùˆ اگر Ú¯ÙØª “بله سرورم! اين يارو رو بايد کشت!” ناخودآگاه است). هميشه اين مساله Ú©Ù‡ انسان‌ها چگونه Ùکر مي‌کنند براي‌ام سوال‌برانگيز Ùˆ Ùکر کردن آن‌ها نيز تعجب‌برانگيز بوده است. بگذرم …
نکته‌ي جالب ديگر،‌ شباهت بسيار زياد شالوده‌ي ÙلسÙه‌ي اسلامي با ÙلسÙه‌ي شخصي چون سقراط (يا اÙلاطون) است. با اين‌که من چندان چيزي از ÙلسÙه‌ي اسلامي نمي‌دانم (مطالعه‌ي مجزايي نداشته‌ام)ØŒ اما اگر انديشه‌ي پشت گزاره‌هاي کتاب‌هاي ديني‌ي مدرسه Ùˆ Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ø³ØªØ§Ø¯Ù‡Ø§ÙŠ معار٠و … دانش‌گاه به علاوه‌ي ØØ±Ù‌هاي هر از چند گاهي‌ي آخوندهاي تلويزيوني را نمونه‌اي قابل قبول از ÙلسÙه‌ي اسلامي بدانيم،‌ آن‌گاه شباهت‌هايي به نظرم مي‌رسد. در واقع جمله‌ي “ممکن نيست به آدم خوب، Ú†Ù‡ در اين دنيا Ùˆ Ú†Ù‡ بعد از مرگ، هيچ‌گونه آسيبي برسد” يا “ظلم به خود ظالم ضرر مي‌زند Ùˆ عدل به خود شخص عادل سود مي‌رساند” جمله‌هايي شيک از ÙلسÙÙ‡ (Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ØŸ) اسلامي‌ست (مضمون اين جمله‌ها،‌ به ترتيب در Ø¯ÙØ§Ø¹ÙŠÙ‡ Ùˆ گورگياس آمده است). به عبارت ديگر، خواندن چنين چيزي را من در کتاب ديني‌ي دوم دبيرستان انتظار مي‌کشم Ùˆ نه نوشته‌اي از Ù‡Ú¯Ù„ Ú©Ù‡ به نظرم بعيد مي‌رسد تاکنون راهي به ÙلسÙه‌ي اسلامي برده باشد (مثلا من تاکنون در متون ديني‌ي اسلامي، ديالکتيک خير Ùˆ شر نديده‌ام Ùˆ رابطه‌ي آن دو هيچ‌گاه زايشي نبوده است. مثلا در قرآن، هميشه خير است Ú©Ù‡ بر شر برتري مي‌يابد). البته چنين چيزي چندان هم عجيب نبود. اين واقعيتي تاريخي‌ست Ú©Ù‡ ÙلسÙه‌ي اسلامي بر پايه‌ي ÙلسÙه‌ي يوناني (کدام ÙلسÙه‌اش؟) برپا شده است. اين را ØØªÙŠ Ø¨Ù‡ شخصه از معلم درس اخلاق اسلامي‌ام پرسيده‌ بودم Ùˆ او نيز همين را تاکيد کرده بود. چند سوال براي‌ام پيش مي‌آيد:
• چرا ÙلسÙÙ‡ يوناني بستر ÙلسÙÙ‡ اسلامي شد؟ به دليل سازگاري‌ها بوده است يا نياز اسلام به داشتن زمينه‌اي قوي در ÙلسÙÙ‡. در مورد اولي قضاوت نمي‌کنم، اما مي‌توان Ú¯ÙØª ÙلسÙÙ‡ يوناني،‌ تنها انتخاب بوده است چون Ø§ØØªÙ…الا ÙلسÙه‌ موثر ديگري براي گرته‌برداري وجود نداشته است. نمي‌دانم ÙلسÙه‌ اسلامي دقيقا توسط Ú†Ù‡ کساني پايه‌ريزي شده است (امام صادق؟ ابن سينا؟ ملاصدرا؟ Ù…ØÙ…د غزالي؟)ØŒ اما به نظرم بعيد مي‌آيد تغييرات بنيادي‌اي پس از قرن ده‌ام هجري â€“ØØ¯ÙˆØ¯ عصر روشن‌گري اروپا- داشته باشد. پيش از آن هم به نظرم ÙلسÙه‌ي غرب غني‌تر از باقيمانده‌ي ميراث يونانيان نبوده است Ùˆ اگر هم چيزي اضاÙÙ‡ مي‌داشت، Ø§ØØªÙ…الا تنها ره‌آوردي در Ø¨Ø§ÙØª مذهبي مسيØÙŠØª بوده است Ú©Ù‡ ورودش به ØÙˆØ²Ù‡â€ŒÙŠ Ù…Ø°Ù‡Ø¨ÙŠ ديگر، سخت‌تر از ورود انديشه‌اي غيرمذهبي است.
• آيا هم‌چنان مي‌بايست روي چنين پايه‌ي ÙلسÙي‌اي Ù¾Ø§ÙØ´Ø§Ø±ÙŠ Ú©Ø±Ø¯ØŸ به اعتقاد من، خير! اما همان معلم درس اخلاق اسلامي،‌ چنين تداومي را نشانه‌ي ثبات Ùˆ ØÙ‚يقت آن مي‌دانست. به نظرم ØØ±Ù او بي‌هوده بوده است Ùˆ انديشه‌اي جزمي بيش نيست (اگر نه، چرا طر٠سوار هواپيما مي‌شود؟ آخر در Ùيزيک يونان، اجسام سنگين بايد سريع‌تر از سبک‌ترها سقوط کنند).
• آيا اين تغيير نکردن،‌ واقعا براي اسلام ضرر دارد؟
• آيا مي‌توان از متون اسلامي (يا متون مذهبي)ØŒ ÙلسÙه‌اي بيرون آورد؟
• آيا کسي هست که چنين نوع بررسي‌هايي انجام دهد؟
مورد جذاب ديگر براي‌ام، وقتي است Ú©Ù‡ Ù…Ú¯ÙŠ از دوره‌ي مياني اÙلاطون مي‌پرسد Ùˆ برن‌ييت، دو نظريه‌ي مهم اÙلاطون را نظريه مثل Ùˆ اعتقاد به ÙŠØ§Ø¯Ú¯Ø±ÙØªÙ† به عنوان نوعي يادآوري مي‌داند. نظريه مثل (theory of ideas) چيز جديدي براي‌ام نبود،‌ اما اين دومي تا آن‌جا Ú©Ù‡ يادم مي‌آيد (ياد مي‌گيرم؟) براي‌ام جديد بوده است. اين نظر بيان مي‌دارد Ú©Ù‡ Ù…Ø¹Ø±ÙØªØŒ پيش از ÙŠØ§Ø¯Ú¯Ø±ÙØªÙ†â€ŒØ§Ø´ به طور ذاتي وجود داشته است ولي در دست‌رس نيست. اما به طريقي (مثلا تجربه کردن يا Ù…Ø¨Ø§ØØ«Ù‡ کردن) مي‌توان آن را دوباره به يادآورد. در واقع، Ù…Ø¹Ø±ÙØª انسان پديده‌اي دروني Ùˆ ذاتي‌ست. اين در واقع مي‌تواند در کنار نظريه مثل Ù…Ø·Ø±Ø Ø´ÙˆØ¯ Ùˆ Ù†ÙØ³ Ù…Ø¹Ø±ÙØª را مثالي زايل نشدني بداند Ú©Ù‡ نمود آن‌ها در زندگي انسان از طريق تجربه به صورت در مي‌آيند. با باور چنين چيزي،‌ نظريه مثل نيز باورپذير مي‌شود. چنين گونه باوري البته چندان جديد نيست Ùˆ نسخه‌هاي مشابه‌اش را –درست همان‌طور Ú©Ù‡ برايان Ù…Ú¯ÙŠ مي‌گويد- در کتاب‌هاي ديني‌مان پيدا مي‌کنيم Ú©Ù‡ بسيار از وجدان ذاتي سخن مي‌راند. در همين رابطه، Ù…Ú¯ÙŠ باز هم مثال‌هايي مي‌زند Ùˆ ادعا مي‌کند Ú©Ù‡ هنوز هم در ÙلسÙه‌ي جديد چنين نوع باورهايي وجود دارد Ùˆ نظريه چامسکي را شاهد مي‌آورد (چامسکي معتقد است پردازنده‌هاي تجزيه Ùˆ تØÙ„يل دستور زبان جملات Ùˆ توليد جملات درست به طور ذاتي در انسان وجود دارد). اين ادعا، به اعتقاد من کاملا درست نيست. وجود ابزارهاي ذاتي معادل داشتن Ù…Ø¹Ø±ÙØª ذاتي نيست. قبول دارم Ú©Ù‡ Ù…Ø¹Ø±ÙØª انسان به دنياي اطراÙ‌اش به دليل نوع ابزارهايي Ú©Ù‡ دارد سمت Ùˆ سوي خاصي پيدا کرده است (مثلا اگر انسان قدرت بينايي نداشت،‌ Ù…Ø¹Ø±ÙØªâ€ŒØ§Ø´ به صورت گزاره‌هاي تصويري بيان نمي‌شد)ØŒ اما وجود اين ابزارها معادل وجود Ù…Ø¹Ø±ÙØª نيست Ùˆ Ù…Ø¹Ø±ÙØª در اغلب موارد اکتسابي است.
نکته‌ي ديگري Ú©Ù‡ در Ø¨ØØ« Ù…Ú¯ÙŠ Ùˆ برن‌ييت به ذهن‌ام رسيد، مساله‌ي ÙØ±Ø¢ÙŠÙ†Ø¯ Ø¨ØØ« کردن است. ÙŠÚ© Ù…Ø¨Ø§ØØ«Ù‡â€ŒÙŠ Ù†Ù…ÙˆÙ†Ù‡â€ŒÙŠ سقراطي (آن‌گونه Ú©Ù‡ اÙلاطون بيان‌اش مي‌دارد)،‌ چنين چيزي‌ست:
1-Ù†ÙØ± اول، گزاره Pi را پيش‌نهاد مي‌کند.
2-Ù†ÙØ± دوم، گزاره‌ي معادل Pi را بيان مي‌دارد (PEi) يا گزاره‌اي درباره‌ي آن مي‌گويد (Qi) Ùˆ از Ù†ÙØ± اول مي‌خواهد درستي‌ي آن را تاييد کند.
3-اگر Ù†ÙØ± دوم، معادل‌اي منطقي بيان کرده باشد (PEi) (اين مورد به شدت مورد مناقشه است)،‌ پس Ù†ÙØ± اول بايد درستي‌ي آن را تاييد کند مگر اين‌که Pi غلط باشد. در واقع، PEi باعث مي‌شود شخص بتواند به ÙØ±Ù… ديگري به آن گزاره نگاه کند Ùˆ از زاويه‌ي ديگري درستي‌ي آن را Ù…ØÚ© بزند.
4-اگر Ù†ÙØ± دوم، گزاره‌اي درباره‌ي Pi بيان کرده باشد (Qi)ØŒ آن‌گاه مساله را اين‌گونه بررسي مي‌کنم: Qi ØØ§ØµÙ„ ترکيب گزاره‌ي R Ùˆ Pi است. در صورت درست عمل کردن ÙØ±Ø¯ دوم، گزاره‌ي Qi نيز درست است مگر اين‌که ÙŠÚ©ÙŠ از Pi يا R غلط باشد. R چيست؟ [تعبير من] از ديد اÙلاطون اين است Ú©Ù‡ يا اين ÙŠÚ©ÙŠ از آن گزاره‌هاي درستي‌ست Ú©Ù‡ به صورت Ù…Ø¹Ø±ÙØª ذاتي در انسان وجود دارد يا اين‌که باور شخص درباره‌ي دنياي اطراÙ‌اش است Ú©Ù‡ مي‌تواند درست يا غلط باشد. در واقع چنين چيزي Pj Ù…ØØ³ÙˆØ¨ مي‌شود Ùˆ نياز به بررسي‌اي شبيه بهPi دارد.
آيا چنين روندي باعث رسيدن به ØÙ‚يقت مي‌شود؟ (پيدا کردن گزاره‌هاي درست) من Ø´Ú© دارم. اÙلاطون، اما، اين‌گونه مي‌انديشد. او در واقع باور دارد Ú©Ù‡ Rهاي ذاتي وجود دارند Ùˆ دست‌رسي پذيرند. اما من دليلي براي چنين باوري ندارم چون اصلا اعتقادي به وجودشان ندارم. اين مساله البته دقيقا همان مشکل امکان رسيدن (يا وجود داشتن) ØÙ‚يقت است Ú©Ù‡ پيش از اين درباره‌اش نوشته‌ام. به نظرم ÙØ±Ø¢ÙŠÙ†Ø¯ Ù…Ø¨Ø§ØØ«Ù‡ØŒ در به‌ترين ØØ§Ù„ت باعث کش٠مجموعه‌ي ناسازگار با هم مي‌شود. نکته‌ي جالب براي‌ام، multi-agent بودن چنين ÙØ±Ø¢ÙŠÙ†Ø¯ÙŠ Ø§Ø³Øª Ú©Ù‡ باعث مي‌شود سيستم در مينيمم Ù…ØÙ„ÙŠ Ù†ÙŠØ§ÙØªØ¯. مينيمم Ú†Ù‡ تابعي؟ ÙŠÚ© چنين چيزي: تابع بيان‌گر تعداد بررسي‌هاي ممکن روي مجموعه‌اي از گزاره‌هاي بيان‌شده Ùˆ هم‌چنين مستتر در Ø¨Ø§ÙØª Ù…Ø¨Ø§ØØ«Ù‡. با Ù…Ø¨Ø§ØØ«Ù‡ مي‌توان Ø§ØØªÙ…ال گير Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† در نقطه‌اي Ú©Ù‡ در آن نمي‌توان درستي يا غلط بودن ÙŠÚ© گزاره (Pi) را مشخص کرد، Ú©Ù… کرد Ùˆ شانس تجزيه‌ي گزاره به گزاره‌هاي ديگر (توليد Qi يا PEi) را زياد. به عبارت ديگر، اين روشي گسترده براي ØÙ„ مساله‌‌ي NP-hard بررسي صدق مجموعه گزاره‌هاست. راه ديگر ØÙ„ چنين مساله‌اي، نزد خويش انديشيدن است. اما Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ اين‌گونه شانس گيرکردن‌مان زياد مي‌شود. اما تاس٠بزرگ‌تر اين است Ú©Ù‡ اکثر ما هيچ‌کدام از اين دو روش را بلد نيستيم.
اÙلاطون Ùˆ سقراط بس است!
4 thoughts on “اÙلاطون”
سلام. لابد باید تبریک بگم واسة دوباره نوشتنت… Ùکر کنم بیشتر به خودم! 🙂 در اینکه Ù‚Ù„Ø§Ø³ÙØ© اسلامی از ÙÙ„Ø³ÙØ© یونانی اخذ شده Ø´Ú©ÛŒ نیست. (اینکه مسلمانها آثار Ùلوطین را خوانده اند Ùˆ او را با اÙلاطون اشتباه Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند هم به نظرم چندان اهمیتی نداشته باشد! امّا Ùکر Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ Ùلوطین در آرای مسمانها راه پیدا کرد… Ø¨Ù‡Ø±ØØ§Ù„ مسلمانها ارسطوزده هستند Ùˆ نه اÙلاطون زده!) به نظرم خیلی هم روا نباشد Ú©Ù‡ بگوییم ÙÙ„Ø³ÙØ© اسلامی نداریم (اشکالی هم ندارد اسمش را کلام بگذاریم.) ولی Ø¨Ù‡Ø±ØØ§Ù„ مثلاً جنس ØµØØ¨ØªÙ‡Ø§ÛŒ امام علی در جنگ صÙین با یارانش ÙلسÙÙ‡ است به نظرم. خیلی گذرا، مأمون (واقعاً برای Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª با ائمه؟) در ترویج Ùکر ÙلسÙÛŒ مؤثر بوده. وجود متکلّمین معتزله، اشاعره Ùˆ شیعه Ùˆ مشّائیها (مثل الکندی Ú©Ù‡ همه چیز زیر سر اوست Ú©Ù‡ ارسطو را به عربی برمیگرداند Ùˆ اعلام میکند Ú©Ù‡ با دین در تناقض نیست! – یا ÙØ§Ø±Ø§Ø¨ÛŒ Ú©Ù‡ ارسطو Ùˆ اÙلاطون را آشتی میدهد: الرأی بین الآراء الØÚ©ÛŒÙ…ین (ØŸ) – یا بوعلی Ùˆ ابن مسکویه Ùˆ دیگران) Ùˆ نیز ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† مستقل تر (مثل رازی Ú©Ù‡ نبوت را Ù†Ù…ÛŒÙ¾Ø°ÛŒØ±ÙØª یا ابوالعلای معرّی – Ú©Ù‡ با شوپنهاور قیاسش کرده اند Ùˆ …) یا کسانی Ú©Ù‡ ÙلسÙÙ‡ شان Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ تر است (مثل ابراهیم ادهم یا رابعة عدویه (Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Ù‹ Ø§ØµØØ§Ø¨ اراده) Ú©Ù‡ با رواقیون قابل قیاس اند Ùˆ تا اندازه ای به نظرم ØØªÛŒ با اگزیستانسیالیستهای جدید) همینطور Ø§ØµØØ§Ø¨ نور (از همه مهمتر شیخ اشراق سهروردی) Ùˆ ØØªÛŒ ضد ÙلسÙÙ‡ ایهایی مثل غزّالی (Ú©Ù‡ 7 مورد شرک Ùˆ سه مورد Ú©ÙØ± در ÙÙ„Ø³ÙØ© اسلامی ÛŒØ§ÙØª!) ثابت میکند Ú©Ù‡ چیزی از جنس ÙلسÙÙ‡ وجود دارد. امّا چرا ÙÙ„Ø³ÙØ© اسلامی رشد نکرد؛ شاید جوابهای سریعی بشود داد؛ امّا واقعیت این است Ú©Ù‡ نمیدانم! تنها اینرا میدانم Ú©Ù‡ اینجور ÙلسÙÙ‡ دست Ú©Ù… از زمان ملاصدرا به بعد (همزمان با دکارت میشود دیگر؛ نه؟) درجا زده است…
آهان! هدÙÙ… از نوشتن اینهمه، Ú¯ÙØªÙ† این بود Ú©Ù‡ ÙÙ„Ø³ÙØ© غرب خیلی خوب با آرای اسلامی Ø¬ÙØª Ùˆ جور میشد. مثلاً بوعلی Ùˆ ÙØ§Ø±Ø§Ø¨ÛŒ Ú©Ù‡ ارسطو را با هیأت بطلمیوس Ùˆ قرآن مواÙقت دادند. یا مدینة ÙØ§Ø¶Ù„Ø© ÙØ§Ø±Ø§Ø¨ÛŒ ÙØ±Ø¶ Ú©Ù†. ØØªÛŒ شیخ اشراق Ú©Ù‡ از ÙÙ„Ø³ÙØ© ایران باستان (این هم خودش شد یک مسأله!) بیشتر متأثر بوده، ØØ±Ù اÙلاطون Ùˆ هرمس را به میان میکشد.
Ùکر کنم خیلی ØØ±Ù زدم Ùˆ خیلی پراکنده Ú¯ÙØªÙ… 🙂 Ùقط اینکه خواندن دورة آثار اÙلاطون را با ترجمة لطÙÛŒ پیشنهاد میکنم… واقعاً آدم میماند ØÛŒØ±Ø§Ù† Ú©Ù‡ اینها چطور اینجوری Ùکر میکردند؟!
arabic plzzzzzzzzzzz
Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از اندیشه �Ùلاطون
کتابهای اÙلاطون
Comments are closed.