خميازه
به کلمه‌ي yawn مي‌رسم. از معناي‌اش مطمئن نيستم، خميازه‌اي مي‌کشم، مطمئن مي‌شوم.
سوال: در واقع کدام زودتر رخ داده است؟ خميازه کشيدن Ùˆ Ùهميدن‌اش (آن‌طور Ú©Ù‡ ادعا مي‌کنم) يا Ùهميدن Ùˆ سپس خميازه کشيدن (Ùˆ من عملا دارم ÙŠÚ© پديده‌ي نه چندان عجيب را عجيب بازنمايي مي‌کنم)ØŸ
7 thoughts on “خميازه”
خوشØالم Ú©Ù‡ دوباره دست به قلم شدی يا بهتره بگم دست به Keyboard در هر صورت سولو جان خبر خوبی برای من بود … موÙÙ‚ باشی
مستی در ميکده
و تو عملا داري يک پديده‌ي نه چندان عجيب را عجيب بازنمايي مي‌کني
این که هر چیز عجیب یا غیر عجیب را عجیب بازنمایی کنی، یکی از غیرعجیب ترین چیزهایی است که در مورد تو وجود دارد.
خیلی طبیعی است یعنی.
خب … لازم ديدم ÙŠÚ© چيزهايي بگويم، بيش‌تر به رامين، Ùˆ کمي هم به روزبه.
1-خب! Ùوق‌اش پرت Ùˆ پلاست. به هر Øال به‌تر از آه Ùˆ ناله‌هاي عاشقانه‌ي مرسوم وبلاگ‌نويس‌هاست يا Øداقل به مذاق من بيش‌تر مي‌خورد (شايد آن آه Ùˆ ناله‌ها هم به مذاق من بخورند، اما لازم است مواظب overdoseاش باشم).
2-جدا از آن، Øداقل سه مساله‌ي مهم Ùˆ علمي هم اين‌ وسط اهميت پيدا مي‌کنند. ÙŠÚ©ÙŠ گستردگي‌ي سيستم مغز (چند عاملي‌) آن است Ú©Ù‡ باعث مي‌شود مسيرهاي پردازش مختلÙÙŠ براي ÙŠÚ© چيز وجود داشته باشد. اين گستردگي در اين رÙتار من نمود داشت.
3-ممکن است ÙŠÚ©ÙŠ از اين مسيرهاي پردازش از mirror neuronهاي بگذرد Ú©Ù‡ “معاني” [زباني] را به Øرکات ارتباط مي‌دهند. اگر ÙŠÚ© بخش پردازشي‌ي من، به دليلي تشخيص داد Ú©Ù‡ بايد خميازه بکشم Ùˆ آن‌گاه اين Øرکت را کردم،‌ همه‌ي کلمات وابسته به آن نيز تØريک مي‌شود. البته اين تا جايي Ú©Ù‡ مي‌دانم (Ùˆ من درباره‌ي MNها تقريبا چيزي نمي‌دانم) تنها Ùرضيه‌ايست براي چگونگي‌ي معنازايي (Øرکت به معنا از طريق اين‌ها).
4-مساله‌ي جالب‌تر براي‌ام –که موقع نوشتن اين مطلب،‌ بيش‌تر به آن Ùکر مي‌کردم- خودآگاهي‌ست. ممکن است چيزي را بتوان درياÙت کرد، پردازش Ùˆ تØليل کرد Ùˆ متناسب با آن Øتي تصميم‌گيري‌اي انجام داد، اما هنوز خودمان از دانستن آن خبر نداشته باشيم. Øالا اين‌که خودآگاه را دقيقا Ú†Ù‡ مي‌دانم خود مساله‌ي مهم Ùˆ جدايي‌ست، اما … ! در ضمن،‌ چنين پديده‌اي به صورت علمي نيز بررسي شده است Ùˆ اگر اشتباه نکنم پارسال به آن لينک داده بودم.
تجربه‌گرایی … ØŸ
خب من هم همين را Ú¯Ùتم ديگه(:
ماجرا اينه Ú©Ù‡ هيچ چيزي در مغز آدم به تنهايي عامل چيز ديگري نيست Ùˆ در اين ميان خودش هم متاثر از آن چيزي است Ú©Ù‡ در ساختن‌اش دست‌ داشته! بدجوري ديناميک است Ùˆ منظور من همين بود Ú©Ù‡ ÙŠÚ© چيز نه چندان عجيب را عجيب بازنمايي مي‌کني. اما توضيØ‌ات خوش‌ام آمد. يادم باشه کامنت برايت بگذارم تا Øر٠بزني(:
ياد آن جلسه آي‌پي‌ام اÙتادم Ùˆ MNها.
resources.php?city=bangkok