تنوع زبانی Ùˆ تنوع Ùکری
تنوع زبانی Ùˆ تنوع Ùکری
هم‌چنين موضوع مرتبطي Ú©Ù‡ خيلي وقت‌ها ذهن مرا مشغول به خود کرده، تÙاوت بين زبان‌هاي گوناگون است. آيا زبان‌هاي بشري‌ي متÙاوت باعث ايجاد تÙاوت در طرز تÙکر متکلمان آن زبان‌ها مي‌شوند؟ مثلا من Ùارسي‌زبان جور ديگري نسبت به انگليسي‌زبان Ùکر مي‌کنم؟ به گمان‌ام چنين چيزي تا Øدي صØت داشته باشد. به هر Øال اين مشخص است Ú©Ù‡ من در اکثر مواقع به Ùارسي Ùکر مي‌کنم Ùˆ اين تÙکرم باعث تغيير رويه‌ي نزديکي‌ي من به مساله‌ي مورد نظرم مي‌شود (گاهي به نظرم مي‌آيد Ú©Ù‡ من کاملا هم Ùارسي Ùکر نمي‌کنم). مثلا:
“وقتي اين نوشته رو تموم کردم،‌ بايد ÙŠÚ© دور از اول بخونم ببينم خوب شده يا نه”
“I must re-read this essay after finishing its writingâ€
(اذعان مي‌کنم Ú©Ù‡ سعي در نوشتن آن‌چه در-Ù„Øظه در ذهن‌ام مي‌گذرد کار سختي است.) اين دو جمله ترجمه‌ي دقيق هم نيستند، بلکه جمله‌هايي هستند Ú©Ù‡ وقتي من مي‌خواستم ÙŠÚ© Ù…Ùهوم را بيان کنم، بدين Ø´Ú©Ù„ Ú¯Ùته شدند. اين دو جمله تÙاوت‌هايي با هم دارند. مثلا در بيان Ùارسي، ابتدا قيد زمان مي‌آيد Ùˆ پس از بيان آن، الزام –که دوباره خواندن است- آورده مي‌شود. برخلا٠آن،‌ در انگليسي ابتدا الزام مي‌آيد Ùˆ بعد شرط زماني‌ي آن. مي‌توان Ú¯Ùت نسخه‌ي انگليسي “دستوري‌”تر است (دستوري به معناي imperative Ùˆ نه کاربرد زبان‌شناختي‌ي آن). هم‌چنين مشخص است Ú©Ù‡ در نسخه‌ي انگليسي چيزي در مورد Ú©ÙŠÙيت کار (خوب يا بد بودن) نوشته نشده است ولي در عوض در نسخه‌ي Ùارسي‌اش، Ú©ÙŠÙيت بيان شده. اين شايد نشان‌گر تسلط نسبتا بيش‌تر من به Ùارسي باشد Ú©Ù‡ راØت‌تر Ù…Ùاهيم را بيان مي‌کنم (البته تقريبا بديهي است Ú©Ù‡ چنين چيزي را در انگليسي نيز مي‌توانستم بيان کنم. اما شايد براي‌ام به آن سادگي Ùˆ بديهي‌بودن آن ديگري نباشد). بايد توجه داشت Ú©Ù‡ من در اين‌جا نشان دادم Ú©Ù‡ کاربرد انگليسي Ùˆ Ùارسي براي من٠مشخص Ùˆ خاص با هم تÙاوت دارد Ùˆ مثلا Ú¯Ùته‌ي من درباره‌ي قدرت بيان Ú©ÙŠÙيت کار در Ùارسي، الزاما به معناي ضعيÙ‌تر بودن چنين Ú©ÙŠÙيتي در انگليسي نيست. براي بررسي‌ي دقيق چنين چيزي، مي‌بايست جملات نمونه‌ي زيادي از دو زبان انتخاب شود Ùˆ با هم مقايسه شوند. مشکل چنين کاري هم باÙت (context) دو متن است Ú©Ù‡ الزاما ÙŠÚ©ÙŠ نيستند. مثلا چگونه مي‌توان نوشته‌اي درباره‌ي آب Ùˆ هوا سرد Ùˆ مرطوب را (Ùرضا توصيÙÙŠ ناØيه‌اي از انگلستان به زبان انگليسي) را با اخباري درباره‌ي دعواهاي اصلاØ‌طلبان Ùˆ Ù…ØاÙظه‌کاران مقايسه کرد؟ پاسخ اين است Ú©Ù‡ اين دو متن بايد تا Øد ممکن در ÙŠÚ© باÙت قرار گرÙته باشند Ùˆ مثلا هر دو درباره‌ي توصيÙÙŠ از طبيعت باشند يا هر دو درباره‌ي سياست باشند. Øتي با چنين قيدي نيز کار آسان نيست. چگونه مي‌توان طبيعت ايران –که اکثرا خشک است- را با طبيعت خيس(!) انگلستان مقايسه کرد. يا چگونه مي‌توان Ú¯Ùتمان سياسي‌ي جامعه‌ي پيشا-دموکرات ايران را با جامعه‌ي دموکرات انگلستان مقايسه کرد؟ (بله! بله! مي‌دانم Ú©Ù‡ انگلستان تنها کشور انگليسي زبان نيست!! شلوغ Ù†Ú©Ù†!)
ممکن است Øتي با چنين ديدگاهي بتوان دليل به وجود آمدن Ùˆ تقويت ÙلسÙه‌ي تØليلي در انگلستان Ùˆ Øتي آلمان، به وجود آمدن شبه ÙلسÙه‌هاي هستي‌گرا در آلمان Ùˆ Ùرانسه (مشخص است Ú©Ù‡ من از سارتر Ùيلسو٠دل خوشي ندارم!)ØŒ ÙلسÙه‌هاي انسان‌گرا در Ùرانسه Ùˆ ÙلسÙه‌هاي کاربردگرا در امريکا –که زبان را آسان‌تر از انگليسي‌ها به کار مي‌برند- را توجيه کرد.