گاهي چيزهايي مي‌بيني يا مي‌شنوي Ú©Ù‡ از صحت‌شان مطمئن نيستي. مي‌تواني باورشان نکني Ùˆ صورت مساله را پاک کني Ùˆ در عوض هميشه عذاب وجدان‌اي از جنس دور زدن مساله داشته باشي يا از طرف ديگر مي‌تواني باور کني ولي گاهي به اين فکر بيافتي Ú©Ù‡ عجب ساده‌لوح بوده‌اي (راستي “ساده‌لوح” از همان ايده‌ي Tabola RasaÙŠ (لوح سفيد) فيلسوفان يونان باستان (احتمالا افلاطون) نمي‌آيد؟). به هر حال، به گمان‌ام زودباوري تا حدودي ناشي از صداقت است. تا وقتي صادقانه با دنيا برخورد کني، انتظار داري Ú©Ù‡ ديگران نيز با تو آن‌گونه برخورد کنند Ùˆ در نتيجه حرف‌ها Ùˆ گفته‌هاي‌شان را قبول مي‌کني.
خب … زياد به حاشيه رفتم. کورش ضيابري، جواني‌ست Ú©Ù‡ به تازگي با او آشنا شده‌ام. همين دي‌روز براي‌ام کامنت گذاشت Ùˆ ÙŠÚ©ÙŠ دو هفته‌ي پيش هم در ÙŠÚ© وبلاگ ديگر کامنت‌اش را ديدم. دوست Ú©ÙˆÚ†Ú© من،‌ 14 سال سن دارد Ùˆ نويسنده‌ايست قهار: 300 مقاله اين طرف Ùˆ آن طرف نوشته است Ùˆ دو کتاب‌اش هم چاپ شده است. پس در واقع آشنايي‌ي او با من، باعث معروفيت من مي‌شود Ùˆ نه او. دل‌اش مي‌خواهد به موفقيت برسد Ùˆ هدف‌اش –يا حداقل ÙŠÚ©ÙŠ از اهداف‌اش- رياست سازمان ملل متحد است. به‌ترست پيش از سرزدن به سايت‌اش، کامنت خودش را بخوانيد.

“درود…خيلي مدت بود براي اينطرف Ùˆ آنطرف كامنت Ùˆ مطلب ننوشته بودم… خيلي مدت بود كه به بلاگ شما هم سر مي‌زدم همچنين!! عجب ادبيات انگليسي فجيعي شد! با تمام اين اوصاف Ùˆ وقتي كه توانستم كتابتان را گير بياورم، تحمل نياوردم كه چيزي برايتان ننويسم. تا آخرش را بخوانيد لطفا!
در اين دوره Ùˆ زمانه‌ي تراكم Ùˆ انفجار اطلاعاتي كه مردم درگير شديدترين سردرگمي‌هاي ممكن شده‌اند Ùˆ واقعا نمي‌توان گفت از بين اين ميلياردها سايت اينترنتي، بلاگهاي شخصي، شبكه‌هاي ماهواره‌يي Ùˆ تلويزيوني، كتابها، نشريات Ùˆ مجلات، كدام راست مي‌گويد Ùˆ كدام را براي مطالعه بايد برگزيد Ùˆ در يك كلام، به ماهيت رسانه‌ها نمي‌توان پي برد Ùˆ به صحت Ùˆ سقم مطالب انعكاسي آنها نمي‌توان اعتماد كرد، به خصوص در جامعه‌ي در حال گذار ايران كه شديدا دچار اين آلودگي انفورماتيك Ùˆ تراكم اطلاعات شده، يافتن يك جاي آرام Ùˆ ساكت، گوشه‌يي از سايبراسپيس پرجنب Ùˆ جوش، براي اينكه كمي بتواني آرامش بيابي Ùˆ مطالعه كني Ùˆ چيز ياد بگيري، مثل بلاگ شما، خيلي سخت است… پس از كلي وبگردي، به اينجا رسيدم Ùˆ مطالب بلاگ شما را ديدم كه حقا خواندنشان ضمن برانگيخته كردن يك هيجان فكري زيبا Ùˆ جالب در من، آرامش خوبي نيز به من داد.
به همين دليل وقتي نويسنده‌ي گيله مرد دات كام را از مطالبش، شخصي اهل فكر Ùˆ به روز يافتم، تصميم گرفتم تا خودم را به او معرفي كنم… در پايان اهداف خودم را از معرفي كردنم، به شما خواهم گفت پس لطفا كل اين كامنت را بخوانيد
كوروش ضيابري، 14 ساله، بنا به آماري كه وزارت فرهنگ و ارشاد داده، كوچكترين روزنامه‌نگار ايران كه از سن 9 سالگي شروع به كار كرده است.
كوروش ضيابري در سال 1369 در رشت در خانواده يي كاملا فرهنگي كه پدر Ùˆ مادر Ùˆ عمو Ùˆ دايي Ùˆ…. جميعا مطبوعاتي بودند زاده شد. فعلا در سال 1383 در سن چهارده سالگي به سر مي برد Ùˆ دقيقا هم معلوم نيست كه Ú†Ù‡ زمان استاد مي شود…. يكي از بازديد كنندگان پرمحبت Ùˆ انديشمند هم نامه دادند كه در سايت مطالبي ننويس كه افسردگي آور باشد!!!!! چشم!.. اگر يك زماني خواستيد مطمئن شويد كه واقعا اين پسرك! به زبانهاي انگليسي Ùˆ عربي Ùˆ آلماني Ùˆ ايتاليايي تسلط دارد مي توانيد به وي ايميل بزنيد Ùˆ خيرش را بگيريد…. Ùˆ اگر خواستيد بدانيد در عمرش به Ú†Ù‡ مقامهايي رسيده بايد بدانيد كه بهترين پژوهشگر جوان سال 82 ØŒ بهترين خبرنگار سال 82 از سوي اداره ÙŠ ارشاد Ùˆ شوراي شهر رشت (2 بار) Ùˆ بهترين داستان نويس مطبوعات سال 83 Ùˆ نيز بهترين پژوهشگر كودك سال 83 Ùˆ جز 3 پژوهشگر برتر استان بوده است. در زمينه ÙŠ طراحي وب هم يك كارهايي مي كند Ùˆ براي خودش گوشه ÙŠ رشت در خانه 24 ساعته پاي منقل نشسته Ùˆ مواد مصرف مي كند ——— لطفا سوء تعبير نشود. اين استعاره ÙŠ منقل براي دستگاه اعتياد آور كامپيوتر Ùˆ مواد نيز همان ديمبلو ديمبولهاي داخل كامپيوتر هستند Ùˆ نويسنده براي بالا بردن كنتر سايت كمي خود شيريني كرده است ———- از دار دنيا دو كتابش چاپ شده Ùˆ تقريبا 300 مقاله اينطرف Ùˆ آنطرف داده است. 12 مصاحبه ÙŠ راديويي تلويزيوني هم انجام داده است…. فعلا هم بيشتر از اين حوصله ندارد از خودش تعريف كند. اينها را داشته باشيد Ùˆ در كفش بمانيد تا بعد! Ùˆ قبل از اينكه برود يك گوشه يي براي خودش بميرد بايد اين نكته را ذكر كند كه مگر بهترين داستان نويس كودك يك استان كه با نشرياتي مثل هاتف Ùˆ نسيم Ùˆ… همكاري مي كند دل ندارد كه عاشق بشود؟؟؟ البته اين را نيامده در بوق Ùˆ كرنا كند كه باز هم خودشيريني باشد… اين يك مورد يكي از دردهاي بزرگي است كه پنج سال اين تلمبه ÙŠ بدنش را به درد آورده است! شايد دليل آن مرگ زودهنگامي كه ذكر شده است همين باشد…. آيا مي تواند به عشقش برسد؟؟؟ اي بابا چرا جو شما را گرفته است. منظور آن بود كه عاشق اين است كه رييس سازمان ملل متحد بشود. اينها را نوشتم كه
1- فارغ از هر خودنمايي و شانتاژ و جوسازي، به شخصي كه حداقل در virtual world براي خودش آدم مهمي است معرفي بشوم.
2- تلاشم را بكنم ببينم اين شخص مهم تمايل پيدا مي‌كند به من لينك بدهد؟
3- بگويم كه تازه‌كارم و مي‌خواهم با ياري همين افراد اهل فكر و روشنفكر به موفقيت برسم.
4- بگويم دوستتان دارم. نوشته‌هاي شما بي‌نقص است…
5- بگويم متشكرم!”

در آخر چند نکته را لازم است توضيح دهم. ÙŠÚ©ÙŠ اين‌که نفهميدم منظور کورش از کتاب من Ú†Ù‡ بوده است. اميدوارم مرا با آندره مالرو اشتباه نگرفته باشد! ديگر اين‌که من شخص مهم‌اي در دنياي مجازي نيستم (دليل‌اش لابد اين است Ú©Ù‡ بقيه هنوز اهميت مرا کشف نکرده‌اند). هم‌چنين لازم است بگويم Ú©Ù‡ از آن‌جا Ú©Ù‡ اين نوشته‌ي کورش در وبلاگ‌هاي مختلفي نيز دقيقا به همين صورت نقل شده است (بي‌نقص بودن، آدم شناخته شده در دنياي مجازي Ùˆ …)ØŒ پس بندهاي آخر نيز الزاما صادق نيستند. بگذريم … يادتان نرود Ú©Ù‡ به سايت‌اش سر بزنيد!