Browsed by
Month: September 2004

معرفي وبلاگ

معرفي وبلاگ

چند لينک تازه اضافه کرده‌ام. بعضي‌هاي‌شان (مثل الميرا) در ليست پيشين‌ام بوده‌اند و در فرآيند انتقال در اين ليست ثبت نشده‌اند و بعضي‌هاي‌شان (مثل عمق) هم از اکتشافات جديدند.
هنوز سياست‌ام در مورد لينک‌ها مشخص نشده است. بعضي از اين وبلاگ‌ها، از آن دوستان نزديک‌ام است Ùˆ Ú†Ù‡ به روز بشوند Ùˆ Ú†Ù‡ نشوند، به‌شان سر مي‌زنم (در واقع اصلا براي خودم لينک نمي‌دهم: اين لينک‌ها براي بقيه است تا بروند Ùˆ بخوانند Ùˆ هيت دوستان‌ام بالا برود Ùˆ زندگي‌ي خوانندگان‌اش صفايي گيرد Ùˆ هر دو گروه کيف دنيا را ببرند.). بعضي‌هاي ديگر کاملا به مطلب نوشته شده‌شان ارتباط دارد. اگر ديگر چيزي ننوشتند يا اصلا شروع کردند به بي‌راه نوشتن (البته از ديد خودم)ØŒ اگر تنبلي اجازه دهد حتما حذف‌شان مي‌کنم. بعضي‌هاي ديگر هم بيش‌تر نقش مرام Ùˆ … را بازي مي‌کنند. تجربه ثابت کرده است Ú©Ù‡ اگر کسي به تو لينک داد Ùˆ تو به او بازلينک(!) ندادي، به احتمال 50 درصد او لينک‌ات را در اولين تغيير templateاش حذف خواهد کرد. فعلا سياست‌ام در مورد چنين چيزهايي مشخص نيست. اگر کسي به من لينک داد Ùˆ من هم از وبلاگ‌اش خوش‌ام بيايد Ú©Ù‡ حتما لينک مي‌دهم، اما اگر آمديم Ùˆ خوش‌ام نيامد، ديگر مطمئن نيستم Ú†Ù‡ مي‌توان کرد. در ضمن،‌ لازم به يادآوري نيست Ú©Ù‡ با اين‌که من الزاما براي مخاطب نمي‌نويسم Ùˆ هدف‌ام تنها بالا بردن هيت‌هاي‌ام نيست ولي مطمئنا “خوانده شدن” براي‌ام اهميت دارد (وگرنه فقط در همان پستوي سابق خودم مي‌نوشتم) Ùˆ ÙŠÚ©ÙŠ از اهداف ضدخاطرات به حساب مي‌آيد (گرچه پارسال همين موقع‌ها به اين نتيجه رسيدم Ú©Ù‡ کسي ضدخاطرات را نمي‌خواند يا اگر هم بخواند، نمي‌فهمد (هممم … جمله‌ي پيش البته کمي احتياج به قيدهاي نايقيني‌اي مانند احتمالا، شايد، ممکن است Ùˆ … دارد. ولي Ú†Ù‡ باک، نمي‌فهميد ديگر!!)). در نتيجه اگر کسي خواست لينک بدهد،‌ نگراني‌اي به خود راه ندهد.
خب، بروم سراغ معرفي‌ي وبلاگ‌هايي که در يکي دو ماه اخير اضافه کرده‌ام و تاکنون معرفي‌شان نکرده‌ام:

صاحب Ù…. شفق وبلاگ ÙŠÚ©ÙŠ از دوستان مدرسه‌اي‌ام است. خاطرم نيست Ú†Ù‡ سال‌هايي با مجيد ساساني هم‌کلاس بوده‌ام، اما (3/1) راه‌نمايي را به گمان‌ام بوده‌ام Ùˆ دوم يا سوم دبيرستان. سال‌هاي ديگر نيز دور از ذهن نيست (گمان‌ام سوم راه‌نمايي هم بوده باشم، يا در کلاس‌ 3/3 يا در آن گروه “ب” آخر سال). به ياد دارم Ú©Ù‡ مجيد در دبيرستان نهضت فارسي‌ي سره‌گويي راه انداخته بود. سعي مي‌کرد کلمات ناعربي انتخاب کند Ùˆ از اين قبيل کارها. نتيجه‌ي فوري‌اش، البته،‌ نمي‌دانم به Ú†Ù‡ چيزي منجر شد، اما نتيجه‌ي دراز مدت‌اش اين‌که او اکنون علاقه‌مند شاه‌نامه است Ùˆ مطالعات زيادي درباره‌اش داشته است. بخش بزرگي از اين وبلاگ‌اش نيز به شاه‌نامه برمي‌گردد. اگر به شاه‌نامه علاقه داريد Ùˆ هم‌چنين ادبيات –آن هم از نوع باستاني‌اش- خون‌تان را تازه مي‌کند، وبلاگ Ù…. شفق را از دست ندهيد.

وبلاگ ديگري که معرفي‌اش مي‌کنم، وبلاگ گروهي از دانش‌جويان ايراني در انگلستان است. اين وبلاگ گروهي به زبان انگليسي منتشر مي‌شود و از همه چيز در آن نوشته مي‌شود: از خبرهاي علمي گرفته تا خبر اعلام انتشار Microsoft Service Pack 2 و اهميت نيايش در مسابقات المپيک. خلاصه که همه چيز در آن اطراف يافت مي‌شود. در ضمن به تازگي فوتوبلاگ‌اي نيز راه انداخته‌اند که اتفاقا عکس‌هاي جالبي نيز در آن يافت مي‌شود (برخلاف بعضي از عکس‌هاي لوس بعضي‌ها!).

اممم … بقيه‌ي معرفي‌ها بماند براي بعد. ÙŠÚ© نگاهي به آن کنار بيندازيد Ú©Ù‡ مفيدست.

گفتارهايي در نيمه‌شب

گفتارهايي در نيمه‌شب

صداي‌گان فراموشي،
شب‌هاي تاريک بي‌بيرق.
گفتگوها و نجواهاي من و او.
در ميان ستاره‌ها.
پراکنده!
نقطه!
تعجب.
ستاره‌ها مي‌ميرند.
ستاره‌ها به وجود مي‌آيند.
شتاب‌آلود حرکت من، زمين را رسوا خواهد کرد به زخم‌هايي که نيامده‌اند. گفتار شايد تنها معناي هستي‌ي سکوت‌اندودمان باشد.
وه! شب چه سکوت‌آلود لذت دارد (و چه کم است اين‌چنين شب‌هايي ديگر).
گرماي روز!
آفتابي که طلوع مي‌کند براي پيدا کردن دلقکي که مي‌خنداند و خود گريه مي‌کند، در پاي نردبان: چارچوب‌ها را حيا کنيد!
آي گفتارهاي سنگين خاکستري! مرا نگاه کنيد که چه زيبا از ساحل سکوت به درياي خروشان گفتار پرتاب شده‌ام.
چه بخواهي با آن‌ها درگيري و چه نخواهي به هر حال وجود دارند. مي‌توان گفت حال چرا نياييم محملات ديگر وجود نداشته باشد تا بتوان گفت ديگر محملي وجود دارد؟
مي‌توان گفت محملات به هر حال وجود دارند و تو چه بخواهي و چه نخواهي، با آن‌ها درگيري. حال چرا نياييم آن‌ها را از بن شقه شقه کنيم تا ديگر محملي وجود نداشته باشد؟
مي‌پرسم از شما که گفتار تنگ، در پس غروب، آيا معنا
دارد؟
خسته‌ام!
اين را از همه چيز مي‌توان فهميد.
و مثلا رنگ چشم‌هاي‌ام که به قرمزي خون‌آلودي طعنه زده است.
نه! نه! اين را اگر خوانده‌ايد که خود ضرر کرده‌ايد.
مي‌خواهم بخوابم.
بعيد مي‌دانم از تفسيرپذيري‌اش: چه براي تو و چه براي خودم در روزهاي آينده.
مي‌خوانم و مي‌فهمم؟
مي‌نويسم و همه‌اش را نمي‌فهمم: والاتر از درک بي‌مايه‌ي من است.
بگذريم …
ساعت از نيمه شب گذشته است.

آدم‌هايي Ú©Ù‡ هم‌ديگر را مي‌کشند …
قابل تصور است؟ آدم‌هايي Ú©Ù‡ هم‌ديگر را پاره‌پاره مي‌کنند …

جمعه 13ام

جمعه 13ام

نمي‌خواستم بگويم که بترسيد:
امروز جمعه بود،
13ام شهريور!

راما

راما

مجموعه‌ي چهار جلدي راما ÙŠÚ©ÙŠ از داستان‌هاي علمي-تخيلي‌ي مورد علاقه‌ي من است. چهار يا پنج سال پيش شروع کردم به خواندن‌شان Ùˆ به ياد مي‌آورم Ú©Ù‡ حسابي ازشان لذت مي‌بردم. اين مجموعه Ú©Ù‡ شامل ميعاد با راما، راما 2ØŒ باغ راما Ùˆ راز راما است توسط آرتور سي. کلارک –نويسنده‌ي بزرگ علمي-تخيلي- نوشته شده Ùˆ درباره‌ي برخورد موجودات فرازميني با موجودات زميني است (البته در کتاب‌هاي دوم به بعد، جنتري لي نويسنده‌ي هم‌کار بوده است). ÙŠÚ©ÙŠ از ويژگي‌ي کلارک در اين کتاب (مخصوصا در ميعاد با راما) توصيف‌هاي بسيار دقيق Ùˆ معمارگونه اوست Ú©Ù‡ قوه‌ي تخيل فضايي خواننده را به چالش مي‌گيرد. ويژگي‌ي ديگر او اين است Ú©Ù‡ برخلاف خيلي از نويسنده‌هاي علمي-تخيلي‌ي ديگر، داستان‌گويي‌ي او بي‌نياز از واژگون‌سازي‌ي علم است Ùˆ داستان‌هاي او اگر موردي از علم نباشند، حداقل چندان دور از واقعيت ممکن هم نيستند (اين مثلا برخلاف استانيسلاو لم نويسنده‌ي معروف سولاريس Ùˆ داستان‌هاي يون‌تيخي است Ú©Ù‡ در آن‌ها ÙŠÚ©ÙŠ دو اصل علمي حتما زير پا گذاشته مي‌شود). اهميت چنين ويژگي‌اي وقتي آشکار مي‌شود Ú©Ù‡ بدانيم بسياري از ايده‌هاي کلارک هم‌اينک پياده‌سازي شده است Ùˆ ÙŠÚ©ÙŠ از معروف‌ترين Ùˆ مهم‌ترين‌هاي‌اش –که البته گويا آن را در ÙŠÚ© مقاله معرفي کرده بود Ùˆ نه ÙŠÚ© داستان- ايده‌ي به‌کارگيري‌ي ماهواره‌هاي مخابراتي بوده است. از ويژگي‌هاي ديگر داستان‌هاي او روابط انساني‌ي آدم‌هاست Ùˆ حتي مي‌توان گفت از ژانر علمي-تخيلي به عنوان بستري براي مطرح کردن مسايل بشري استفاده مي‌کند. شايد بتوان گفت Ú©Ù‡ اگر “ميعاد با راما” هيجان علمي‌ي اين مجموعه را توليد مي‌کند، “راما 2” روابط فردي انسان‌ها را بررسي مي‌کند، “باغ راما” روابط اجتماعي‌ي آدم‌ها در سطح کلان را مي‌کاود Ùˆ “راز راما” به بحث فلسفي درباره‌ي وجود انسان در عالم هستي مي‌پردازد (اميدوارم زياد پرت نگفته باشم. خيلي وقت است Ú©Ù‡ از خواندن‌شان مي‌گذرد Ùˆ جزييات را به خاطر ندارم). بگذريم … مي‌خواستم بگويم Ú©Ù‡ خواندن راما براي علاقه‌مندان علمي-تخيلي واجب است Ùˆ ديگر اين‌که شاه‌زاده‌ي آسمان‌ها نيز به تازگي درباره‌ي همين مجموعه توضيح مفصلي داده است.

Scrambiling

Scrambiling

زمان‌ها را به هم مي‌ريزي،
مکان‌ها را با هم عوض مي‌کني،
آدم‌ها را گربه مي‌کني و گربه‌ها را ببر،
تا وبلاگ‌ات را تا حد ممکن از واقعيت روزانه جدا کني: ضدخاطرات نمي‌بايست نشان‌گر تامل تپنده‌ي تو باشد.