مخالفت با اعدام و سنگسار

مخالفت با اعدام و سنگسار

دقيقا مشخص نيست به چه چيزي بايد غر زد چون موارد شکوه‌دار از شمارش خارج‌اند.
يکي‌شان ماجراي فاطمه حقيقت پژوه است. او همسر صيغه‌اي خود را در سال 1376 به دليل آن‌که همسرش قصد داشت به دختر 15 ساله‌اش تجاوز کند به قتل رساند. او محکوم به اعدام مي‌شود و قرار بود حکم اعدام دي‌روز اجرا شود که گويا نشده است. به نظر مي‌رسد که روند دادگاه او مشکل‌دار بوده است. امضا جمع‌کني‌اي راه افتاده است. اگر مخالف حکم اعدام‌ايد، لطفا آن را امضا کنيد. براي توضيحات بيش‌تر هم به وبلاگ فرين عاصمي (ترزا) مراجعه کنيد. مثلا اين پست.

اين از اعتراض اول … مشکل ديگر ژيلا است! ژيلا دختر 13 ساله‌ي مريواني‌ايست Ú©Ù‡ به جرم روابط نامشروع با برادرش محکوم به سنگسار شده است. بله! درست خوانديد، 13 ساله! ناهيد رياضي از کانون رهايي زن (اين ديگر چيست؟) مسوول پي‌گيري‌ي اين موضوع شده است Ùˆ خواسته است Ú©Ù‡ با ارسال نامه‌هايي به آقايان خاتمي،‌ هاشمي شاهرودي، Ùˆ اتحاديه اروپا (کجاي‌اش؟) درخواست توقف چنين کاري را بکنيم. جزييات بيش‌تر را مي‌توانيد در اين‌جا بخوانيد ولي مثلا نامه‌ي من به حضرات را در همين زير مي‌آورم. شما هم اگر دوست داشتيد، چنين نامه‌اي به ÙŠÚ©ÙŠ بنويسيد.

—– Original Message —–
From: SoloGen the Great
To: khatami[at]president[dot]ir ; irjpr[at]iranjudiciary[dot]org ; civis[at]europarL[dot]eu[dot]int
Cc: nahid[at]mail[dot]danbbs[dot]dk
Sent: Thursday, October 14, 2004 9:17 PM
Subject: Against stoning Zhila

Dear President Khatami,
I heard that Zhila, a 13 years old girl in Marivan, was sentenced to be stoned. It is against the human right to stone and kill a child; so I ask you to consider this case and order to stop that maddish act.
Best regards,
SoloGen the Great
cc: Ayatollah Shahroudi, Europen Union, Nahid Riazi

(مشخص است Ú©Ù‡ براي اين‌که رييس جمهور محبوب Ùˆ خانم رياضي دچار spam نشوند، @ها Ùˆ … تبديل به [at] Ùˆ … شده‌اند).
اعتراض‌هاي ديگر چون مساله‌ي مرگ Ùˆ زندگي در ميان نيست، به پست‌هاي بعدي موکول مي‌شود. راستي ÙŠÚ© سوالي … شما موافق Ø­Ú©Ù… اعدام هستيد يا خير؟ اگر مخالف هستيد، نظرتان در مورد جنايت پاکدشت چيست؟ بيجه بايد کشته شود يا خير؟

پ.ن: در ادامه‌ي خبر ژيلا بگويم که مي‌توانيد در اين امضا جمع‌کني شرکت کنيد و يا به اين سايت سر بزنيد و يا هر دو کار را با هم بکنيد.

9 thoughts on “مخالفت با اعدام Ùˆ سنگسار

  1. این سوال خیلی سختی است .. من آخرش هم نتوانستم با خودم کنار بیایم … از طرفی قبول دارم Ú©Ù‡ اعدام مجازات خیلی سنگینی است … یک انسان از زندگی محروم می‌شود … اما مثلا در مورد همین پاکدشت می‌شود گفت طرف بیمار روانی است!( Ú©Ù‡ هست ) درمانش کنید برش گردانید به اجتماع! …اما طرف 17 نفر را کشته!!! تکلیف این 17 نفر Ùˆ خانواده‌هایشان Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ شود!من Ú©Ù‡ فکر نکنم زنده‌اش بگذارند!!! خوب این خودش زمینه‌ای می‌شود برای دردسرهای بعدی … از نظر من مقوله بسی پیچیده‌ای است! … خوب به هر حال هر کس کاری کرد باید عواقبش را هم ببیند اما این Ú©Ù‡ این عاقبت اعدام باشد زیادی خشن به نظر می‌رسد … اما حالا گیریم طرف را زندانی کنند، حبس ابد … آن آدم تا آخر عمر در زندان بماند Ú©Ù‡ چه؟ Ú©Ù‡ فقط زنده باشد؟! این مدلی خشن بودن‌اش رفع Ù…ÛŒ شود؟!
    دیدگاه اداری‌اش را هم در نظر بگیریم!! زندان ها تا یک حدی جا دارند و دولت هم در یک حدی پول دارد! البته من خودم هم می دانم که این ها دلیل نمی‌شود! فقط کمی از خوددرگیری شخصی ام را در این مورد رو کردم!
    يک چيز جالب ديگر هم بايد در نظر گرفته شود،آن هم ديدگاه يک حکومت اسلامي است اين ديدگاه مي‌ گويد ما اگر اعدام مي‌کنيم براي خودشان بهتر است از عذاب جهنمشان کاسته مي‌شود.اگر کسي ابتداي قضيه را قبول داشته باشد اعدام يک لطف مي‌شود.

  2. من با چنين نامه نگاري‌هايي مخالفم! به نظرم نه‌تنها موثر نيستند بلکه ضرر هم دارند! ده‌هزار اي‌ميل هم فرستاده شود هيچ چيزي نمي‌شود جز اينکه يأس مردم بيشتر مي‌شود.
    واقعا متوجه نمي‌شوم که چرا چنين نامه‌اي به کساني مي‌فرستي که مي‌داني هيچ ارزشي براي آنچه تو مي‌گويي قائل نيستند. دلايل‌ات برايشان بي اهميت و نا معقول است. آنها تنها چيزي که مي‌فهمند زبان قدرت است.
    همين!

  3. با حکم ِ اعدام مخالف‌ام. وقتی هم مخالف‌ام خوب مخالف‌ام دیگر! بیجه و غیربیجه ندارد. شاید این که طرف بسیجی بوده، باعث شده که فکر کنیم ای کاش بمیرد یا چه می‌دانم چه! بیمار روانی است، و البته بسیجی هم. بگذریم از این که اکثر کسانی که بسیجی‌اند، بیمار روانی هم هستند. ولی در کل با اعدام ِ هر انسانی، حتی اگر اگر از انسانیت تنها شباهت‌ِ ظاهری را داشته باشد، مخالف‌َم.

  4. به لنا #1:
    لنا جان؛ در موردِ اعدام و به خصوص، اعدام کسی که مثلاً چنين جنايتی، در حد کشتن چندين نفر انجام داده، به نظرم وضعيت او، اگر بيمار روانی هم باشد، از بازگشت به جامعه گذشته است. يعنی به شخصه فکر نمی‌کنم بتوان چنين موجودی را به جامعه بازگرداند. آيا اين نظر من تأييد حکم اعدام است؟ يعنی می‌خواهم بگويم کاملاً بايد از اميد به بازگرداندن چنين کسی دست شست و در نتيجه بايد اعدام‌َش کرد؟
    خوب دقيقاً همان را می‌خواهم بگويم، ولی نتيجه‌اش اين‌ای که نوشتم نخواهد بود. مسأله در اعدام تا حد خيلی زيادی، فرد اعدامی نيست، بلکه جامعه و تأثير عمل اعدام بر روی جامعه است. برای اين‌که منظورم روشن شود، اعدام به وسيله‌ی سنگسار و به وسيله‌ی زهر را در نظر بگير. تأثير سبعانه بودن و وحشيانه بودن بسيار اولی را نمی‌توانی با دومی مقايسه کنی. اين خودش جامعه را به سمت هر چه بيشتر حيوانی زنده‌گی کردن سوق می‌دهد. به سمت توحش بدوی. يا مثلاً فکر می‌کنی تأثير اين همه فيلم‌های جنايی از تلويزيون‌مان چيست؟ وقتی هيچ فيلم ملايم و رمانتيکی نتوانند پخش کنند؟ اعدام هم به همين صورت روی جامعه و ناخودآگاه مردم تأثير خواهد گذاشت. کشتن و توحش برای‌شان عادی می‌شود. فکر می‌کنی ما که کودکی‌مان با جنگ گذشته، مثل فلان بچه‌ی سوئدی هستيم که هيچ وقت چنين صحنه‌هايی نديده؟ مشخصاً به طور کلی، خشونت برای ما عادی‌تر است. همان طور که برای يک نظامی عادی‌تر است تا برای ما. وقتی هم طرف فکر کند که من هر غلطی خواستم می‌کنم و بعدش هم خلاص می‌شوم؛ يک لحظه مرگ است و تمام، می‌شود همين ديگر!

  5. ماز شما مي خواهم كه ابن دختر به حاطر اين كه بچه است او را اعدام نكنيد زيرا هنوز به سن قانوني نرسيده است

  6. مااز شما مي خواهم كه ابن دختر به حاطر اين كه بچه است او را اعدام نكنيد زيرا هنوز به سن قانوني نرسيده است

  7. Pingback: pocker tutorial

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *