خاطرات عروسي
خب، رÙتيم عروسي، دست عروس را گذاشتيم در دست داماد، برگشتيم! آخيش!
خب، رÙتيم عروسي، دست عروس را گذاشتيم در دست داماد، برگشتيم! آخيش!
3 thoughts on “خاطرات عروسي”
این هم کار سخت وطاقت Ùرسا را چگونه به سرانجام رساندید؟
آقا شوما بد جور گیر دادی به عروسی!
راستی با اجازه به شما لینکیدیم…شما هم اگه خواستی…
sony notebook computer sony vaio notebook the notebook quote