SOP
هميشه اين سوال براي‌ام پيش مي‌آيد Ú©Ù‡ “او از من Ú†Ù‡ مي‌خواهد؟”
وقتي به چشم‌هاي‌ام نگاه مي‌کند، وقتي از او مي‌پرسم Ú†Ù‡ کار کنم، وقتي صداي‌ام مي‌زند Ùˆ لرزه‌ي صداي‌اش گويي چيزي ماوراي آن Ú¯Ùتارهاي هر روزه است، باز از خود مي‌پرسم Ú©Ù‡ از من Ú†Ù‡ مي‌خواهد.
اين مشکل، هميشگي است! هميشه دوست داشته‌ام بدانم بقيه از من Ú†Ù‡ مي‌خواهند. Ú†Ù‡ بکنم، خوش‌Øال نمي‌شوند Ùˆ Ú†Ù‡ نکنم، مي‌رنجند. Øالا هم آمده است Ùˆ ورقه‌اي جلوي من گذاشته Ùˆ Ú¯Ùته است بنويس! اما من نمي‌دانم Ú†Ù‡ براي‌اش بنويسم: Ú†Ù‡ کنم Ú©Ù‡ نرنجد Ùˆ Ú†Ù‡ نکنم Ú©Ù‡ خوش‌Øال بشود.