دگم و متا-دگم: يک مساله‌ي اخلاقي

دگم و متا-دگم: يک مساله‌ي اخلاقي

به دگم‌گرايي کاري ندارم، اما آيا اگر کسي سيستمي نسبي‌گرا [اخلاقي] اختيار کرد، مي‌تواند نسبت به آن سيستم تعصب نشان دهد و با سيستم‌هاي ديگر –حتي سيستم‌هاي دگم‌گرا- مبارزه کند؟
اين مورد، مساله‌ي کاملا ممکني است. متداول‌ترين مثال اين روزهاي‌اش هم دموکراسي است. دموکراسي سيستمي است که به هيچ تفکري اجازه‌ي استيلا بر کل جامعه‌اش را نمي‌دهد جز خود تفکر دموکراسي. دموکراسي نمي‌گذارد کسي به ديگران زور بگويد و اين را زورمندانه اعمال مي‌کند. به نظرم دموکراسي هم يک سيستم دگم است با دگم‌هايي در لايه‌ي بالاتر.
حالا من به اين کاري ندارم. من مشکلي با ÙŠÚ© شخصيت حقوقي دارم Ùˆ نمي‌دانم آيا سيستم باورهاي من اين “حق” را به‌ام مي‌دهد Ú©Ù‡ او را بشويم Ùˆ بگذارم کنار يا نه! از نظر الگوهاي ذهني‌ي من کار او اشتباه است. نمي‌دانم او به Ú†Ù‡ سيستم عقيدتي‌اي باور دارد Ùˆ آيا مثلا نسبي‌گراي فرهنگي هست يا نه. اگر باشد، مي‌توانم باز هم به اعتراض با او برخيزم چون او از سيستم فکري‌ي خود نيز عدول کرده است (در واقع با منطق نشان مي‌دهم Ú©Ù‡ او به سيستم خودش عمل نکرده است) ولي اگر نباشد، ديگر ماجرايي مشابه دموکراسي مي‌شود Ùˆ احتمالا من با ÙŠÚ© متا-دگم مي‌بايست به جنگ‌اش بروم.

پ.ن:‌ اين نوشته‌ي محمد ميرزاخاني -به طور خيلي اتفاقي- هم‌زمان با همين متن من به دنيا آمده است و بر حسب اتفاق موضوع‌شان مربوط است. آن را هم بخوانيد تا با نوع ديگري از نگاه آشنا شويد و البته بعدش مي‌توانيد اين را بخوانيد و بعد اگر دل‌تان خواست مي‌توانيد اين صفحه را ببنديد.

4 thoughts on “دگم Ùˆ متا-دگم: ÙŠÚ© مساله‌ي اخلاقي

  1. اینطوری باشد که شما می گویی حاکمی که عدالت برقرار می کند هم دگم است.البته شاید این از نظر مبنایی به ذات ارزشها در ذهن ما بازگشت می کند یعنی که ما نمی توانیم آنها را نسبی بدانیم

  2. گمان‌ام هر شخصي بگويی نگويي تا اندازه‌اي به چيزهايي تمايل دارد و از چيزهايي بي‌زار است. غير از اين هم باشد، بد است. اما مهم وقتي است که مي‌خواهي با ديگران تعامل برقرار کني.

  3. خوب اين قضيه خيلي شبيه به نظريه معروف علم باوري (Scienticism) است!

  4. مساله اینجاست : تو مطمئنی که نظرت درسته؟
    یه نسبی گرای مطلق !!! جواب میده نه و سکوت میکنه
    اما به نظر من همچین صورتی از شک فقط از لحاظ تئوری وجود داره
    چون همچین موجودی نمی تونه برای حیاتش بجنگه، وکسی که نجنگه احتمالاً از بین میره
    چون نسبت نسبی گراها به مطلق گراها تقریباً صفره
    Ùˆ به هر حال یه مطلق گرا برای 100000000000 کافیه 😉
    خلاصه این که نباید چندان روی منطق دیگران حساب کرد، بعضی وقتها باید قضاوت کرد

    در ضمن یه داستانی بود به اسم “به کابوس استاندارد زمین خوش آمدید”
    Welcome to the Standard Nightmare – Robert Sheckley

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *