بلنداي کارها

بلنداي کارها

به بلنداي آسمان کار دارم: بايد فلان مقاله را بخوانم، فلان برنامه را بنويسم، فلان کتاب را بخوانم، به فلان موضوع فکر کنم –و البته اين کار هميشه انجام مي‌شود- Ùˆ درباره‌ي بهمان چيز بنويسم Ùˆ غيره Ùˆ حتي ذلک. خوش‌بختانه امروز کارهاي‌ام سبک‌تر شده است: قبلا به بلنداي هفت آسمان کار داشتم. صبح‌ها پاي کامپيوتر بيدار شدن، شب‌ها پاي کامپيوتر خميازه کشيدن، سوختن چشم‌ها،‌ Ùˆ نخواندن حتي ÙŠÚ© رمان. وبلاگ‌گردي، البته، وجود دارد! مي‌شود گفت تنها تفريح‌ام همين است Ú©Ù‡ آن هم باز هم چشم سوختن دارد. بگذريم … وضعيت خيلي هم بد نيست. در واقع، راضي‌کننده است. هاه! رضايت هم از آن چيزهاي عجيب Ùˆ غريب است. نيست؟

5 thoughts on “بلنداي کارها

  1. سلام آقای احتمالا آندره مارلو !
    هر از چند سالی درست وقتی که باید کار مرتب کردن دیتاهای رنگ وارنگ و بهم ریخته ام را ادامه دهم و اگر بشود تمامش کنم (که تا بحال گمانم اتفاق نیافتاده باشد) حواسم به وبلاگی، متنی، نوشته ای، سروده ای چیزی گیر می کند و تا جایی که حوصله ام کش می آید، می خوانم یا می بینم و یا می شنوم و البته فکر هم می کنم (گرچه مکن است کمیت و کیفیتش به آن قبلی ها نرسد) و بعد از آن شروع می کنم برایش یا در راستایش یا درباره اش نوشتن که:
    سلام آقای …
    مطالب شما را دیدم. اولش بامزه بود Ùˆ به خودم گفتم این آقا (یا هر Ú†Ù‡) Ú†Ù‡ شباهت های فکری Ùˆ دغدغه های بامزه ای به من (یا هر Ú†Ù‡) دارد. همان دغدغه ها، علاقه ها مغشوشیات، اصطلاحات، مطالعات Ùˆ شیوه بیان Ùˆ روش دیدن Ùˆ نکات مورد توجه Ùˆ شیطنت ها Ùˆ نقطه نظرات Ùˆ … مشابه ها Ùˆ مشترکات دیگر … Ùˆ اوه چقدر باحال! اگر خیلی بیشتر متوجه کرامات خودم شده باشم احتمالا درباره او غیابا نظریه Ùˆ افاضات Ùˆ قضاوت صادر Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡: بله بنظرم شما فلان جور Ùˆ بهمان ریخت هستید Ùˆ …! Ùˆ لابد افاضاتی Ú©Ù‡ نشان بدهد ما هم فلان جور Ùˆ بهمان طور بوده ایم یا هستیم یا دوست داشته ایم بوده باشیم. Ùˆ Ú†Ù‡ بسا Ú©Ù‡ اظهار تمایل به ملاقات یا مکاتبات Ùˆ غیره.
    اگر هم مثل الان باشم ادامه Ù…ÛŒ دهم Ú©Ù‡: اما بعدش دیدم Ú©Ù‡ متخصص Ùˆ باسواد تر از آنکه در پست های آخری بنظرم Ù…ÛŒ آمد هستید Ùˆ احتمالا آنقدر باسواد Ùˆ پرانرژی Ùˆ دنبال فکر چیزهای جورواجور رونده Ú©Ù‡ حوصله آدم های متوسط Ùˆ به اندازه بنده خوب! احتمالا زود سر برود. نیازی هم به ردیابی Ùˆ ریشه پرسی اینکه “چرا …ØŸ” ندارد. همین قدر Ú©Ù‡ متوجه این موضوع باشیم کاملا کفایت Ù…ÛŒ کند.
    و احتمالا ادامه بدهم که:
    بله …. آقایی (یادم نیامد مالرو بود یا مارلو) Ú©Ù‡ ضدخاطرات تان ما را چند ساعتی در خود لغزاند از خواندن مطالب Ùˆ تراوشات ذهنی Ùˆ دغده های فکری مخصوصا آن اخری هایش خوش بحال Ùˆ مسرت آمیز شدیم Ùˆ حتی گهگاه کیف هم کردیم. مخصوصا توصیف صحنه ها تان جالب، بامزه Ùˆ شبیه بود Ùˆ گرچه Ú©Ù‡ Ú©Ù…ÛŒ قاطی Ùˆ دیر هضم ولی برای من دلچسب Ùˆ ذهن نواز بود.
    این Ú©Ù‡ Ú©ÛŒ هستم Ùˆ Ú†Ù‡ کاره، مستقل از اینکه به کاری بیاید یا برایتان اهمیتی داشته باشد، طبق روال های معمول اجتماعی(معرفی) بیشترش در ” امید ” آمده است Ùˆ هنوز هم Ù…ÛŒ آید.
    موفق و شادکام و سلامت باشید.
    سعید مقیمی

  2. sorry for too long comment. in fact it was an Email. but your Adrress apears that dosn’t work well.
    anyway I had it so,etime later and didn’t like to take it away even after a while and after the first feel.
    regards

  3. sorry for too long comment. in fact it was an Email. but your Adrress apears that dosn’t work well.
    anyway I had it so,etime later and didn’t like to take it away even after a while and after the first feel.
    regards

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *