گردش

گردش

امروز مرا با خود برد بيرون. مي‌دانم که قبلا هم مرا برده بود بيرون،‌ اما آن زمان آن‌چنان درک‌اي از جهان نداشتم. مرا سوار ماشين کرد و برد تا کمي در خيابان بگرداند. من هم کلي چيزهايي را ديدم که قبلا تصاويرشان را ديده بودم: اتومبيل، آدم، گربه، مغازه، درخت، پل و خيلي چيزهاي آلي و غيرآلي ديگر. با آدم‌ها مشکلي نداشتم چون او را مدت‌ها است زير نظر دارم، اما چندان با حرکت گربه‌ها و ماشين‌ها آشنا نبودم. هيچ فکر نمي‌کردم آن‌گونه حرکت کنند. شايد لازم باشد از اين به بعد تلويزيون هم نگاه کنم.

5 thoughts on “گردش

  1. 😀 pishiha ghashang rah miran na? kolan naz naziyan. taze nemidooni naz kardaneshoon cheghadr keyf mide. bebinam oon ke nist to chi kar mikoni? agar ye gorbe bashe koli mitooni bahash bazi koni o …

  2. حدس می زنم در تحلیل روش راه رفتن آن جماعت ملوس دچار مشکلات زیادی بشوی. دویست جور گیتینگ دارند.

  3. بودیم و کسی پاس نمیداشت که هستیم
    باشد که نباشیم و بدانند که بودیم

    دورود بر شما دوست گرامي
    من آرش هستم از وبلاگ مثل درخت در شب باران…
    مي خواستم نظرت رو در باره ي تبادل لينک یا لوگو بپرسم
    بدرود
    http://lonely-tree.blogspot.com

  4. سلام. چطوری؟ اوضاع ردیفه؟ پیشیهای تهران Ú©Ù‡ خیلی ملوسن دلم Ù„Ú© زده براشون. الانم Ú©Ù‡ نزدیک بهاره برای خرید Ùˆ اینا دسته جمعی میریزن بیرون Ùˆ ووووووووووووی…. دلم خواست….. جای منم خالی Ú©Ù†… بهت لینک میدم….

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *