اينک، پاپ (19)
اي پدر مقدس پدر!
ما را توان تØÙ…Ù„ دشمنان اعطا ÙØ±Ù…ا!
ما را توان گوشه‌گيري Ùˆ سکوت عنايت ÙØ±Ù…ا!
ما را Ú©Ù‡ در اين مزرعه خسته Ùˆ تنها از ظلم Ùˆ ستم Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡â€ŒØ§ÙŠÙ…،‌ توان ØØ±Ú©Øª Ùˆ Ù¾ÙŠØ´â€ŒØ±ÙØª مرØÙ…ت Ø¨ÙØ±Ù…ا!
Ù…Ø³ÙŠØØ§!
تو با رنج‌هاي خود ما را بخشودي؛ نگذار ما بيش از اين رنج بکشيم.
تو به ما ياد دادي Ú©Ù‡ با هم‌ديگر مهربان باشيم؛ براي ما تقاضاي رØÙ…ت نما!
One thought on “اينک، پاپ (19)”
خوب Ùکر کنم ديگر کم‌کم وقت‌اش رسيده دست به کار شوم، دست‌ات را بگيرم ببرم ÙŠÚ© گوشه‌اي، به دور از اين آدم‌هاي بد! اين باقي عمرمان را با هم بگذرانيم! مي‌داني! همين دي‌شب به‌ام ÙˆØÙŠ Ø´Ø¯! خداوندگار پاپ عزيزش را به من سپرد! Ú¯ÙØª هواي‌اش را داشته باش! اين آخرين نماينده ماست! نماينده‌اي Ú©Ù‡ با ناديده Ú¯Ø±ÙØªÙ†â€ŒØ§Ø´! انسان‌ها خود را به سوي نيستي سوق دادند! هنگامي Ú©Ù‡ قيامت را بر سرشان نازل کردم مي‌Ùهمند پاپ سولوژنيوس يعني Ú†Ù‡!