اينک، پاپ (2)
خواب بود يا بيداري؛ روياي صادقه بود يا ÙˆØÙŠ الهي؛ اما هر Ú†Ù‡ Ú©Ù‡ بود، Ùˆ هر گاه Ú©Ù‡ بود، توصي٠شدني نبود Ùˆ نيست: ÙˆØÙŠ شد Ú©Ù‡ رويا مي‌بينيم يا رويا ديديم Ú©Ù‡ بر ما ÙˆØÙŠ شد –و بر ما ÙˆØÙŠ شد- Ú©Ù‡ ما اينک، نماينده‌ي عرش بر ارض هستيم Ùˆ وظيÙÙ‡ داريم اين خاک کثي٠را به سرزمين موعود تبديل کنيم.
جنگ‌هايي بر ما Ùرود آمده است Ùˆ آوارها هم‌چنان بر سرمان Ùرو خواهد ريخت؛ دروغ‌هايي Ú¯Ùته شد Ùˆ نارواهايي هم‌چنان بيان خواهد شد؛ غيبت‌ها نيز، Ùˆ تهمت‌ها چون؛ Ùˆ هم‌سايه‌هاي‌مان از ما در آسايش نخواهند بود. بگذاريد ديگر چنين نباشد، بگذاريد آن‌ها را نجات دهيم. آمين!
4 thoughts on “اينک، پاپ (2)”
har shab dar saate 4 sobh malakooti mishavi egar :))
اوه! چه عالي! اين يعني من به مقام شامخ دوست‌دختر يک پاپ بودن نايل شده‌ام؟! اوه پرودگارا! سپاس!
پاپک!
خرخه‌ات را مي‌جوئيم!