ک٠روي چاي
چرا روي چاي‌اي Ú©Ù‡ آب‌اش درست Ùˆ Øسابي نجوشيده باشد (مثلا Ùقط داغ شده باشد) اندکي ک٠ديده مي‌شود؟
چرا روي چاي‌اي Ú©Ù‡ آب‌اش درست Ùˆ Øسابي نجوشيده باشد (مثلا Ùقط داغ شده باشد) اندکي ک٠ديده مي‌شود؟
برزيل!
آيا ماهي‌هايي که کلي کار روي سرشان ريخته هم عاشق مي‌شوند؟
اصولا اين ÙŠÚ© روش مطمئن براي جلوگيري از عشق است: کار روي سر خودت بريز! هر وقت خواستي عاشق شوي، سرت را به اندازه‌ي ÙŠÚ© ساعت چت شبانه Ùˆ دو ساعت آخر Ù‡Ùته خالي Ú©Ù†.
(البته اين قضيه در مورد من برقرار نيست. مگر نمي‌بينيد “ماهي” اسم دخترانه است؟)
از ديکتاتوري تا دموکراسي (چارچوبي نظري براي کسب آزادي)
نويسنده: جين شارپ
مترجم: جادي – از انجمن بدون مرز
Ùهرست:
1 – مواجهه واقع‌بينانه با ديکتاتوري‌ها
2 – خطرات مذاکره
3 – قدرت از کجا مي‌آيد؟
4 – ديکتاتوري‌ها ضعÙ‌هايي دارند
5 – به کارگيري قدرت
6 – ضرورت برنامه‌ريزي استراتژيک
7 – برنامه‌ريزي استراتژيک
8 – کاربرد مبارزه‌طلبي سياسي
9 – Ùروپاشاندن ديکتاتوري‌ها
10 – زيربناي دموکراسي پايدار
پيوست: روش‌هاي اقدام غيرخشونت‌آميز
ساليان سال، ÙŠÚ©ÙŠ از مهم‌ترين نگراني‌هاي من اين بوده است Ú©Ù‡ مردم چگونه مي‌توانند جلوي به وجود آمدن ديکتاتوري‌ها را بگيرند يا ديکتاتوري‌هاي موجود را از بين ببرند. اين علاقه ناشي از اين عقيده است Ú©Ù‡ هيچ انسان‌اي نبايد تØت تسلط انسان‌اي ديگر زندگي کند Ùˆ يا توسط Øکومت‌هاي ديکتاتور از ميان برداشته شود. (از پيش‌گÙتار)
تاکنون در اين وبلاگ چندان کتاب معرÙÙŠ نکرده‌ام يا اگر هم کرده باشم بيش‌تر نظرم را درباره‌ي کتاب‌اي نوشته‌ام تا معرÙي‌ي صرÙ. اما اين پست جدا معرÙي‌ي کتاب است Ùˆ آن هم معرÙي‌ي خالص! لازم است بگويم با اين‌که کتاب را نخوانده‌ام اما معرÙي‌اش را در اين روزگار مناسب مي‌دانم. مي‌توانيد کتاب را از اين‌جا بگيريد.
قسم به لخ‌لخ٠دمپايي‌هاي کهنه‌
قسم به خاکستر عکس‌هاي سوخته
و کتاب‌هايي که نوشته نشده
توقي٠شدند.
به ياد کاپشن جبهه‌اي‌هاي زيبايي Ø®Ùه‌کن
به ياد bootstrapping صÙ‌هاي دشمن‌شکن هميشه در صØنه
و عقل جمعي‌ي boost شده‌اي که هميشه
به زير پله‌ها ختم مي‌شد.
طبق تصميم‌هاي انجام گرÙته از اين پس دروس بي‌عÙتي‌ي زير از سيلابس درسي‌ي مهندسي کامپيوتر Øذ٠خواهند شد:
-گراÙÙŠÚ© کامپيوتري، پردازش تصوير، شناخت الگو، بينايي ماشين
-پايگاه داده، ذخيره و بازيابي‌ي اطلاعات
-هوش مصنوعي،‌ سيستم‌هاي پشتيبان تصميم‌گيري، سيستم‌هاي خبره Ùˆ …
-همه‌ي درس‌هايي Ú©Ù‡ در آن به طراØÙŠ واسط کاربر پرداخته مي‌شود.
-همه‌ي درس‌هايي Ú©Ù‡ در آن از واسط‌هاي نر Ùˆ ماده ممکن است استÙاده شود.
در ضمن از اين پس تمام مانيتورهاي LCDØŒ Flat Ùˆ … سايت دانش‌گاه‌ها جمع Ùˆ به جاي آن‌ها مانيتورهاي هرکولس سبز Ùˆ ترجيØا زرد رو به قهوه‌اي جانشين خواهد شد. در صورت موجود نبودن مي‌توان از مانيتورهاي CGA استÙاده کرد. طبق استيÙاي انجام شده Øداکثر 1 Ùˆ 2 بيت به ترتيب براي Øالت Øلال Ùˆ مکروه قابل پذيرش است. استÙاده از بيت‌هاي رنگي‌ي بيش‌تر Øرام است.
-بستني‌ي ميوه‌اي مي‌خوري؟
-Ùالوده اخوي!
بايد ولش کني؟
آينده مونده تا بياد!
آيا همه چيز رو بايد ول کرد؟
زمان٠در کاسه را بشماريد.
يادش نيست که به ازاي هر دم‌اي، بازدم‌اي هست.
“من با ذهن‌ام ياÙتم‌اش،
من ديدم‌اش”
صاعقه!
دست‌ات رو از سرم بردار
بگذار شهر اين‌جا بيايد.
و باز هم يادش نيست که ازاي هر بازدم، دم‌اي نيست.
ستاره‌ها را نشماريد
راي‌ها را نشماريد
سنجاقک‌ها را نشماريد
چشم به انتظار طور نباشيد
صليب را با پست صادر نکنيد
مي‌شکند
و صليب شکسته سخت خش‌دار است.
Øالا تو هرمونتيست جرات داري بيا Ùˆ تÙسيرش Ú©Ù†!
“استخوان‌هاي‌ات را …
استخوان‌هاي‌ات را … !“
من مي‌دونم نتيجه‌ي انتخابات Ú†ÙŠ مي‌شه. مثل روز برام روشنه! ولي ازم نخوايد به‌تون بگم. چند ساعت صبر کنيد بعد … نه! Øتي Ùردا شب هم نمي‌دونيد.
البته هيچ ربطي به وضعيت اخير دنيا ندارد (گرچه اگر بخواهيد ربط پيدا مي‌کند) اما از آدم‌هايي Ú©Ù‡ Ùقط زمان‌هايي Ú©Ù‡ کار دارند سر Ùˆ کله‌شان پيدا مي‌شود Ùˆ نسبت به‌ات اظهار لط٠و Ù…Øبت مي‌کنند خيلي خوش‌ام نمي‌آيد. من اين‌طوري‌ام؟! سعي کرده‌ام نباشم. گرچه هيچ‌وقت نمي‌توان مطمئن بود Ú©Ù‡ براي هيچ‌کس اين‌طوري نبوده باشم. ولي جدا Øال‌ام به‌ هم مي‌خورد از آن‌هايي Ú©Ù‡ وقتي کارشان به تو گير نيست جواب سلام‌ات را هم نمي‌دهند. اه!
مي‌دانم که تو هم همين‌طور هستي!
اين ÙŠÚ©ÙŠ دو روزه Ú©Ù‡ شرق مي‌خواندم دهان‌ام بگويي نگويي باز مانده بود از اين‌که چطور دزد Ùˆ خائن Ùˆ …ÙŠ سابق، شده است کعبه‌ي آمال اين روزگار؟ نمي‌گويم نبايد روي هاشمي مانور داد –که انتخاب ديگر Ùجيع خواهد بود- اما ديگر خالي نبنديد!!! من به اين کارها مي‌گويم کارهاي ژورناليستي Ùˆ من از کارهاي ژورناليستي خوش‌ام نمي‌آيد.
بعد گاهي Ùکر مي‌کنم آيا شرق اصلا مخاطب هم دارد؟ اين روزها نگران مخاطب‌ام!
Øال مي‌رسيم به سال خشم اسراÙيل Ùˆ لاله‌هاي زرد. خوب به يادش داري ديگر، نه؟ مي‌دانم، مي‌دانم! نمي‌شود Ùراموش‌اش کرد به اين سادگي آن سال را. سال سختي بود. همه چيز ديگر گونه شده بود. Ú¯Ù„ سرخ عاشقان، در Ù„Øظه‌ي وصال زرد مي‌شد، لبخندها در آخرين Ù„Øظات زهرخند مي‌شد Ùˆ دست ياري سنگ. بله! Øالا مي‌شود Ú¯Ùت ديگر، کار اسراÙيل بود، اما تو Ú©Ù‡ آن زمان نمي‌دانستي، مي‌دانستي؟
[…]
انتخابات اخير Ùوق‌العاده بود. از چند ماه پيش از انتخابات گرÙته تا اين روزهاي بعد از انتخابات Ùˆ اØتمالا تا ÙŠÚ©ÙŠ دو Ù‡Ùته‌ي ديگر. وضعيت جامعه پس از دو سه Ù‡Ùته آرام مي‌شود Ùˆ چند ماه بعد –در هنگامه‌ي تشکيل دولت جديد Ùˆ انجام اولين اقدامات آن دولت- دوباره خنده‌دار مي‌شود.
چند مورد از جذابيت‌هاي انتخابات اخير را مي‌نويسم (البته همه‌ي شماره‌هاي زير جزو جذابيت‌هاي مستقيم انتخابات نيستند).
1-زمان آغاز Øر٠و Øديث‌ها Ùˆ برنامه‌ريزي‌ها –Øداقل در ظاهر- براي انتخابات اخير مدت‌ها است Ú©Ù‡ شروع شده. نمي‌گويم ØاÙظه‌ي تاريخي‌ي خوبي دارم ولي يادم نمي‌آيد Ú©Ù‡ در انتخابات پيشين از بيش از ÙŠÚ© سال قبل درباره‌اش صØبت شده بوده باشد. به نظرم از زمان انتخابات مجلس Ù‡Ùتم تا کنون درباره‌ي اين ÙŠÚ©ÙŠ Øر٠زده مي‌شد.
2-تØريم! تØريم اين انتخابات ÙŠÚ©ÙŠ از اساسي‌ترين Ú¯Ùتمان‌هاي سياسي‌ي ÙŠÚ© سال اخير بوده است. اين هم پس از Ùاجعه‌ي مجلس Ù‡Ùتم به Ú¯Ùتمان مسلط –و به ظاهر قوي- تبديل شد. البته اين شماره Ùˆ شماره‌ي پيشين در Ø³Ø·Ø Ø±ÙˆØ´Ù†â€ŒÙکران Ùˆ روزنامه‌نگاران است Ùˆ نه مردم Ú©ÙˆÚ†Ù‡ Ùˆ بازار.
3-تا چند ماه پيش Ùکر مي‌کرديم (يا Øداقل من Ùکر مي‌کردم) Ú©Ù‡ نتيجه ميزان مشارکت در Øد مجلس Ù‡Ùتم باشد. نظرسنجي‌ها هم گمان‌ام تا پيش از عيد اين‌چنين نشان مي‌داد. اما ناگهان همه چيز عوض شد.
4-انتخابات اخير Ùوق‌العاده بود چون نشان داد نه تنها عقل عمومي‌ي وبلاگستان اختلا٠زيادي با جامعه ايران دارد، بلکه روزنامه‌نگاران،‌ روزنامه‌نگاران Ùˆ Øتي سياست‌ورزان٠[اصلاØ‌طلب] جامعه نيز درک درستي از شرايط ندارند. اين ÙŠÚ©ÙŠ از بزرگ‌ترين Ùجايع انتخابات بود (در اين مورد چيزي در Thesilog نوشته‌ام).
5-نتيجه‌ي مورد بالا براي من –Øداقل Ùعلا- اين است Ú©Ù‡ انتظارم را از قدرت تاثيرگذاري وبلاگستان پايين مي‌آورم.
6-من دو جور سولوژن مي‌شناسم. سولوژن مخال٠راي دادن Ùˆ سولوژن‌اي Ú©Ù‡ راي دادن به معين را موثر مي‌دانست. تÙاوت اين دو نه در باورهاي عمومي Ú©Ù‡ در ارزش نسبي‌ي مسير Øرکت به آن باورها است. پيش‌تر راجع به اين موضوع نوشته بودم.
7-طبق تØليل‌هاي سولوژن اول، انتخاب هاشمي يا Øتي اØمدي‌نژاد شرايط به‌تري را براي رسيدن به اهداÙ‌اش تامين مي‌کند. اما از طر٠ديگر مسير مورد نظر سولوژن دوم، سولوژن راي‌دهنده، با شرايط Ùعلي Øسابي تغيير مي‌کند Ùˆ عملا تبديل مي‌شود به همان مسير سولوژن اول: مبارزه در Ø³Ø·Ø Ø®Ø±Ø¯ ولي گسترده (با اين‌Øال Ùعلا ØªØ±Ø¬ÙŠØ Ù…ÙŠâ€ŒØ¯Ù‡Ù… هاشمي رييس جمهورمان باشد تا آن ديگري).
8-اختلا٠نظر! ÙŠÚ©ÙŠ از نکات ويژه‌ي اين انتخابات، تÙاوت ÙاØØ´ بين مسير انتخابي‌ي اÙراد مختل٠در قشر با Ø³Ø·Ø Ùرهنگ متوسط به بالاي جامعه بوده است. خيلي‌ها با عقايد تقريبا مشابه (Øداقل در Ø³Ø·Ø Ø¢Ø±Ù…Ø§Ù†) مسيرهاي کاملا متÙاوتي را انتخاب کردند. چنين چيزي در انتخابات پيشين وجود نداشت.
9-به ياد ندارم قشر ياد شده اين همه به جان هم بياÙتد. پيش‌ترها بزرگ‌ترين دعواي اين قشر در Øد Ùˆ Øدود شاعر مهم بودن يا نبودن سهراب سپهري بوده است (Ùˆ مشابه!) Ùˆ دامنه‌اش چند Ù†Ùره بود، اما اينک دعواي گسترده‌اي را –Øداقل در Ø³Ø·Ø ÙˆØ¨Ù„Ø§Ú¯Ø³ØªØ§Ù† Ú©Ù‡ من آن را نماينده‌اي از آن قشر مي‌دانم- شاهد هستم. تØريميان،‌ معينيان را نکوهش مي‌کنند Ùˆ معينيان،‌ تØريميان را ناسزا مي‌گويند. البته مدل ديگري هم وجود دارد Ùˆ آن اين‌که معينيان،‌ عوام را بي‌شعور مي‌خوانند. تا به Øال ÙŠÚ©ÙŠ دو مورد از اين بد Ùˆ بيراه‌ها را –البته در Ø´Ú©Ù„ مودبانه‌اش- از دوستان‌ام درياÙت کرده‌ام. جالب اين‌که آن‌ها Øتي نمي‌دانند من راي داده‌ام يا نداده‌ام.
10-Øس٠تنهايي شديدي مي‌کنم. Øس مي‌کنم از هر ده ايراني،‌ Ùقط ÙŠÚ© Ù†Ùر دغدغه‌ي Øوزه‌ي عمومي‌اي تا Øدي شبيه به من دارد (کاري به مشکلات منورالÙکرانه‌ي آب پرتقال‌اي ندارم Ú©Ù‡ از هر ÙŠÚ© ميليون Ù†Ùر، ÙŠÚ© Ù†Ùر به آن‌ها Ùکر مي‌کند). خب، آيا با اين وضعيت باز هم مي‌توان Ú¯Ùت “ايران وطن همه‌ي ما است”ØŸ
11-وطن کجاست؟ وطن آن‌جايي است Ú©Ù‡ زندگي مي‌کني يا آن‌جايي Ú©Ù‡ بزرگ شده‌اي يا Ú©Ù‡ چه؟ نمي‌دانم. هيچ کدام از اين تعريÙ‌ها Øس٠مقدسي در من ايجاد نمي‌کند. ايران را دوست دارم نه به اين دليل Ú©Ù‡ همه جاي‌اش را ديده‌ام Ùˆ مي‌دانم Ú©Ù‡ به‌ترين است يا نه Øتي به اين دليل Ú©Ù‡ باور دارم گذشته‌ي پرشکوه‌مان مرا بالاتر از ديگران مي‌نشاند، بلکه به اين دليل Ú©Ù‡ در آن بزرگ شده‌ام Ùˆ خاطرات Ùˆ کابوس‌هاي‌ام در آن Ø´Ú©Ù„ گرÙته است Ùˆ به زبان‌اي سخن مي‌گويم Ú©Ù‡ دوست‌اش دارم Ùˆ آن زبان در ايران گويش مي‌شود.
12-وطن‌پرست نيستم، اما ايران را دوست دارم. وطن‌پرست نيستم، اما نسبت به وطن‌ام Øس٠تعلق مي‌کنم. وطن‌دوست‌ام Ùˆ ايران را مي‌سازم – اما نه با شيوه‌هاي سيرکي!
آدم گاهي Øوصله‌اش از چيزهايي به سر مي‌رود. سر مي‌رود گاهي آدم Øوصله‌اش از چيزهايي. چيزهايي به سر مي‌برند Øوصله‌ي آدم را.خب، سر مي‌رود. بايد قبول کرد.
يعني: ديگر هيچ کلمه‌اي درباره‌اش نشنوم، هيچ ØرÙÙŠ نزنم، خسته‌ام، خواب‌ام مي‌آيد، کابوس‌اش را نبينما Ùˆ تو –تويي Ú©Ù‡ درباره‌ي آن ور مي‌زني- جلوي دهن‌ات را بگير: رنگ‌اش چشم‌ام را مي‌زند.
گشنگي بدجوري تاثير مي‌گذارد. Ø¢Ùريقا را نگاه کنيد. تاثيرش را نمي‌بينيد؟
مواظب روبات‌ها باشيد.
در ضمن لطÙا هم‌ديگر را گاز نگيريد.