سرِ استيصال

سرِ استيصال

حال مي‌رسيم به سال خشم اسرافيل و لاله‌هاي زرد. خوب به يادش داري ديگر، نه؟ مي‌دانم، مي‌دانم! نمي‌شود فراموش‌اش کرد به اين سادگي آن سال را. سال سختي بود. همه چيز ديگر گونه شده بود. گل سرخ عاشقان، در لحظه‌ي وصال زرد مي‌شد، لبخندها در آخرين لحظات زهرخند مي‌شد و دست ياري سنگ. بله! حالا مي‌شود گفت ديگر، کار اسرافيل بود، اما تو که آن زمان نمي‌دانستي، مي‌دانستي؟
[…]

7 thoughts on “سرِ استيصال

  1. خوب این سه نقطه رو که برای من یکی توضیح می دی نه؟!

  2. Ùˆ من همچنان انتظار آن حالت سوم را مي كشم …

  3. Pingback: 2005 wsop

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *