Browsed by
Month: July 2005

عصر يک‌شنبه، زن‌اي جوان هم‌راه با خيل عظيم ملاقات‌کننده‌گان از در بيمارستان وارد مي‌شود. با آسانسور تا طبقه‌ي هفت بالا مي‌رود و در همان طبقه بسته‌اي را در کنج‌اي باز مي‌کند و فورا از بيمارستان خارج مي‌شود. صدها موجود ريز و کوچک -تقريبا اندازه‌ي کفش‌دوزک- از بسته خارج شده و شروع به نقشه‌برداري از کل ساختمان مي‌کنند.
چندين ساعت بعد، آن‌هنگام که ديگر ملاقاتي‌ها ساعت‌هاست به خانه رفته‌اند و اکثر بيماران در خواب‌اند، استيشن‌اي جلوي بيمارستان مي‌ايستد. دو روبات کم و بيش شبيه به انسان ولي با قدي اندکي بلندتر از معمول -حدود دو متر و سي- و رنگي يک‌دست سفيد و با برق پلاستيکي از استيشن خارج مي‌شوند. دست يکي‌شان چيزي شبيه به کيسه قرار دارد و در دست ديگرش نيز تفنگ‌اي غريب. وارد ساختمان که مي‌شوند، نگهبان بيمارستان از ترس فرار مي‌کند. يکي از روبات‌ها به سمت راه‌پله‌ها مي‌رود و ديگري نيز به سمت آسانسور. يکي از ماموران گارد ويژه که در طبقه‌ي هم‌کف مستقر شده به روبات کيسه به دست نشانه مي‌رود ولي پيش از آن‌که بتواند شليک کند، نقشِ بر زمين مي‌شود. روبات سوار بر آسانسور به طبقه‌ي ده مي‌رسد. پيش از هرگونه واکنشي از ماموران، پنج تن از آن‌ها متشنج بر زمين ولو مي‌شوند. روبات آرام به سمت اتاق 1013 حرکت مي‌کند و ماموران بيش‌تري خاک مي‌شوند. روباتِ کيسه به دست درست همان زمان‌اي که روبات اول به اتاق مي‌رسد وارد مي‌شود. دو مامور از اتاق به بيرون پرت مي‌شوند. روبات دوم فردي را در کيسه‌اي مي‌گذارد و بعد دو روبات به سرعت به سمت پلکان حرکت مي‌کنند. در راه‌پله‌ها دو گارد ويژه به سمت‌شان شليک مي‌کنند ولي نه کيسه آسيبي مي‌بيند و نه روبات‌ها. دو دقيقه بعد در هم‌کف هستند. هيچ ماموري در طبقه‌ي پايين نيست. روبات‌ها با بارشان سوار استيشن مي‌شود و حرکت مي‌کنند.
ده دقيقه‌ي بعد بيمارستان در محاصره‌ي صدها پليس است.

سياره‌ي جديد منظومه خورشيدي

سياره‌ي جديد منظومه خورشيدي

تير، زهره، زمين، مريخ، مشتري، کيوان، اورانوس، نپتون، پلوتو، UB313!
ده‌امين سياره‌ي منظورمه‌ي خورشيدي مبارک باشد!

بوي دي‌روز

بوي دي‌روز

دي‌شب: بوي بلال.
تداعي: بوي بلال چند ماه پيش.
داده: چند ماه پيش بلال نبود.
نتيجه: چند ماه پيش، همان يک‌سال پيش است!
(هيوم: آن‌چه بيش از همه مي‌دانيم، همان‌اي است که در بيست دقيقه‌ي اخير ديده‌ايم. (نقل به مضمون) )

سوت انساني

سوت انساني

يکي ايده زده است که براي نجات اکبر گنجي، يک سوت بخريم و هر نهِ شب، پنج دقيقه در آن بدميم. اگر همه‌ي کشور اين‌کار را بکنند (که مطمئنا نمي‌کنند) احتمال آزادي‌ي گنجي بسيار زياد خواهد شد ولي احتمال مي‌دهم چند نفري اين وسط بميرند و چند ميليون دلاري صدمه‌ي رواني به ملت وارد شود. کمي براي‌ام عجيب است: انسانيت گاهي به اين معنا است که ارزش يک انسان بيش از ارزش صدها انسان است. نمي‌گويم [از نظر من] بد است، فقط عجيب است!

تشکر

تشکر

از همه‌ي کساني Ú©Ù‡ آمدند، نامه فرستادند، کامنت گذاشتند Ùˆ يا از روش‌هاي ديگر (تله‌پاتي، هيپنوتيزم Ùˆ …!) مرا مورد لطف قرار دادند متشکرم.(:
پ.ن: کامنت اين پست را باز مي‌گذارم تا اگر دل‌تان خواست بازم تبريک بگوييد! (;

لاگيدن ساعات پيش از دفاع (4)

لاگيدن ساعات پيش از دفاع (4)

بدي‌اش(؟!) اين است که تقريبا اضطرابِ مشخص‌اي ندارم. اگر امتحان معمول بود، کلي غش و ضعف مي‌رفتم. گمان‌ام دچار مشکل عصبي شده‌ام.

لاگيدن ساعات پيش از دفاع (3)

لاگيدن ساعات پيش از دفاع (3)

درست کردن template تمام شد. يک تمپليت(!) ساده و آبي با کلي سفيد آن وسط مناسب شکل‌هاي من. اسم‌اش radial است. جزو استانداردها است. اما تا به حال ازش استفاده نکرده بودم.

تمرين هنوز مانده … شام ولي واجب‌تر است. فعاليت مغزي بدون شام مثل باشگاه بدن‌سازي رفتن بدون هوا است.
(فکر نکنيد اگر دارم اين‌کار را مي‌لاگم به اين دليل است Ú©Ù‡ به نظرم درست کردن اسلايد Ùˆ … کار خيلي بامزه‌اي است. نه! فقط دليل‌اش اين است Ú©Ù‡ اسلايدها براي کار خيلي بامزه‌اي قرار است به کار روند.)

لاگيدن ساعات پيش از دفاع (2)

لاگيدن ساعات پيش از دفاع (2)

يک دور اسلايدها تمام شد. تعدادش بيش‌تر از چيزي است که مي‌خواهم. در ضمن،‌ هنوز نمي‌دانم چه templateاي انتخاب کنم. ترجيح مي‌دهم ساده باشد. اما الان ديگر بيش از حد ساده است: هيچ چيزي نيست جز صفحه‌اي سفيد.
در ضمن تمرين هم مانده است! تمرين چيز خوبي است. موثر است. از اين حرف‌ها … !

لاگيدن ساعات پيش از دفاع (1)

لاگيدن ساعات پيش از دفاع (1)

نمي‌دانم لاگيدن پايان‌نامه کيف دارد يا نه. تا به حال انجام نداده‌ام،‌ اما درست به همين دليل هيجان‌انگيز است …
الان وسط‌هاي‌ توليد اسلايد هستم. اگر امروز وقت‌ام n ساعت به خاطر کارهاي اداري‌ي غيرمترقبه(!) تلف نمي‌شد، تا به حال تمام شده بود. الان آخر اسلايدهاي يادگيري رفتار هستم با اين توضيح Ú©Ù‡ هنوز نمودارهاي‌ام را نياورده‌ام. در ضمن خيلي دل‌ام مي‌خواست آن‌چيزي را Ú©Ù‡ مي‌توانم تصور کنم به صورت Ø´Ú©Ù„ در آورم تا ملت بفهمند منظور من از آن فرمول‌هاي رياضي چيست. اما خب، چندان قادر به اين کار نيستم – يعني اگر بودم، تا به حال کرده بودم Ùˆ در پايان‌نامه Ùˆ … ازشان استفاده کرده بودم. در واقع من نياز به انيميشن روابط رياضي دارم Ú©Ù‡ ديگر شرمنده!
خب، الان مي‌روم يک چرخي مي‌زنم و بعد اسلايدهاي تکامل رفتار را مي‌سازم.
راستي يک مشکل اساسي اين است که تعداد اسلايدهاي‌ام نبايد زياد شود. قرار است حدود 50 تا بشود. اگر با شيوه‌ي اوليه‌ام پيش مي‌رفتم، به 150 تا هم مي‌رسيد. الان سعي در مينيمال کردن همه چيز دارم: اسلايدها، صحبت‌ام، زمان لازم و حتي مصرف حوصله!

جلسه دفاعيه

جلسه دفاعيه

فردا (چهارشنبه) بين ساعت 10 تا 12 صبح جلسه‌ي دفاع من برگزار مي‌شود. اگر دوست داشتيد، تشريف بياريد. خوش‌حال مي‌شوم. (:

تيتر پايان‌نامه‌ام يادگيري و تکامل در معماري‌هاي رفتارگراي سلسله‌مراتبي است.

موضوع‌اش به طور خلاصه يک چنين چيزي است:
ما Ú©Ù‡ هر روز صبح‌ها پا مي‌شويم مي‌شيم تا ببينيم آيا روبات‌هاي هوش‌مند به وجود آمدند يا نه،‌ خب،‌ بايد براي اين انتظارمان تلاش هم بکنيم. ÙŠÚ©ÙŠ از اين تلاش‌ها اين است Ú©Ù‡ سعي کنيم روش‌هايي طراحي کنيم Ú©Ù‡ آن‌ها هوش‌مندتر بکند! ÙŠÚ©ÙŠ از اين روش‌ها اضافه کردن قابليت يادگيري به روبات‌ها است. اين قابليت به آن‌ها اجازه مي‌دهد خودشان به تنهايي ياد بگيرند Ú©Ù‡ چطوري ÙŠÚ© کاري را به درستي انجام بدهند. تنها چيزي Ú©Ù‡ لازم است اين است Ú©Ù‡ بگوييم آيا کار رو خوب انجام مي‌دهند يا نه. اگر خوب بود، تشويق‌شان مي‌کنيم Ùˆ اگر بد بود، تنبيه! ÙŠÚ© راه ديگر،‌ استفاده از تکامل است. چرا نبايد اجازه بدهيم روبات‌ها در طي چند نسل مختلف با شرايط دنياي اطراف‌شان منطبق بشوند؟ خب،‌ اجازه مي‌دهيم اين‌گونه باشد! (: حالا ÙŠÚ© چيز ديگر … چرا نگذاريم تا روبات‌هاي‌مان فرهنگ داشته باشند؟ يعني از جامعه‌ي خودشان ياد بگيرند Ú©Ù‡ به‌تر است چطوري وظيفه‌شان را به درستي انجام بدهند. خب، اين هم ÙŠÚ© ايده‌ي ديگر است!
درباره‌ي همه‌ي اين‌ها در پايان‌نامه‌ام صحبت مي‌کنم. به طور دقيق‌تر، روش‌هايي براي انجام اين کارها پيش‌نهاد داده‌ام Ú©Ù‡ قرار است فردا درباره‌شان توضيح بدهم. (: البته بايد بگويم Ú©Ù‡ نتيجه هنوز خيلي با ÙŠÚ© سيستم واقعا باهوش فاصله دارد. يادگيري، تکامل Ùˆ الگوپذيري‌ي فرهنگي در شرايط فعلي همه نمونه‌هاي کوچک‌تري هستند از کاري Ú©Ù‡ واقعا در طبيعت انجام مي‌شود. به هر حال اين‌طوري‌ها …

راستي محل دفاع، آدرس هم دارد: تهران – دانش‌کده فني دانش‌گاه تهران (اميرآباد) – گروه برق Ùˆ کامپيوتر – کلاس شماره‌ي ÙŠÚ© (البته ممکن است ÙŠÚ© کمي اين عوض بشود. مثلا کلاس شماره 2 بشود!).

استاد راه‌نما: دکتر مجيد نيلي احمدآبادي
استادان مشاور:‌ دکتر کارو لوکس – دکتر بابک اعرابي
داوران:‌ دکتر پرويز جبه‌دار – دکتر عليرضا فاتحي

پ.ن: اگر آمدن‌تان را از پيش به من خبر دهيد،‌ ممنون مي‌شوم. (:

تنوع اندک موجودات: يک سوال تکاملي

تنوع اندک موجودات: يک سوال تکاملي

من دچارِ يک مشکل تکاملي شدم: فرض کنيد موجود B‌ تکامل‌يافته‌ي موجود A باشد. اين سوال براي‌ام مطرح است که چرا موجود A هم‌چنان وجود دارد و ديگر اين‌که چرا موجودات بين A و B‌ وجود ندارند؟
مثال‌اش را بگيريد ميمون (ÙŠÚ© نوعِ خيلي نزديک) Ùˆ انسان. چرا مثلا ميمون‌هايي باهوش‌تر از ميمون‌هاي استاندارد(!)‌ نداريم؟ آيا ميمون‌ها هنوز هم تکامل پيدا مي‌کنند؟ يا اين‌که تکامل پيدا کرده‌اند Ùˆ به‌تر از آن ميموني شده‌اند Ú©Ù‡ پيش‌تر با جهش Ùˆ … گونه‌ي انسان‌نماها را ساخته‌اند؟ Ùˆ هم‌چنين اين‌که چرا اصلا هنوز ميمون داريم وقتي انسان مدلِ به‌تر آن است؟ niching Ùˆ اين حرف‌ها؟
راستي ÙŠÚ© سوال ديگر … آيا از آميزش انسان Ùˆ ميمون، موجودي پديد مي‌آيد؟ گويا انسان Ùˆ ميمون گاهي با هم آميزش پيدا مي‌کنند ولي از نتيجه‌اش خبري ندارم جز اين‌که به نظر مي‌رسد ايدز ناشي از انتقال بيماري‌اي در ميمون‌ها به انسان‌ها بوده است.

لنيوم

لنيوم

لنيوم دو ساله شد!
البته اسم‌اش از آن اول که لنيوم نبود، اما خب، اين موضوع به دو ساله شدن‌اش ربطي ندارد. (:
همين! يعني همين فعلا کافي است.
آها …
دو سالگي‌ات مبارک!

مقدمه‌اي بر بي‌فاصله‌نويسي

مقدمه‌اي بر بي‌فاصله‌نويسي

[مي‌خواهم اين توضيحِ مختصر در مورد بي‌فاصله‌نويسي را چاپ کنم و به داورهاي پايان‌نامه‌ام بدهم تا از آن‌چه مي‌خوانند چندان شوک‌زده نشوند. اين متن، حاصل تلاش لنا و من است و البته بخش‌هايي از آن از لينک‌اي که در زير آورده‌ام اقتباش و يا حتي کپي شده است. اگر نظري داريد، به‌ام اطلاع دهيد.]

درباره‌ي شيوه‌ي زبان‌نگاري اين پايان‌نامه

ممکن است هنگام خواندن اين پايان‌نامه متوجه شده باشيد که شيوه‌ي زبان‌نگاري (رسم‌الخط) استفاده شده اندکي با آن‌چه در بيش‌تر کتاب‌ها و نوشته‌ها مي‌بينيد تفاوت دارد. شيوه‌ي به‌کاررفته که موسوم به بي‌فاصله‌نويسي است ريشه در مباحثاتي دارد که از ابتداي دهه‌ي هفتاد خورشيدي در بين بعضي از نويسندگان و اديبان بنام فارسي مطرح شده است. از ميان فعالان و شرکت‌کنندگانِ در اين گفتگوها مي‌توان به احمد شاملو، کريم امامي، ايرج کابلي، هوشنگ گلشيري، محمد صنعتي و داريوش آشوري اشاره کرد.

در زبان فارسي، استفاده از کلمات مرکب معمول است. در شيوه‌ي نگارش قديم، اجزاي تشکيل‌دهنده‌ي کلمات مرکب به هم‌ديگر چسبيده Ùˆ تشکيل کلمه‌اي جديد مي‌دهند. به اعتقاد نگارنده Ùˆ بسياري از ديگران، اين شيوه باعث دشوارخواني Ùˆ يا حتي اشتباه‌خواني‌ي کلمات مي‌شود. به عنوان نمونه، در شيوه‌ي قديم کلمه‌اي چون “کتاب‌خوان” را به صورت “کتابخوان” مي‌نوشتند. حال فرض کنيد بخواهيم از کتاب‌خوان، اسم فاعل شخص‌اي را بسازيم Ú©Ù‡ “کتابخوان” را فريب مي‌دهد. در اين صورت يا مي‌بايست به قاعده بنويسيم “کتابخوانفريب” Ùˆ يا استثنايي قائل شويم Ùˆ آن را به شيوه‌اي چون “کتابخوان فريب” Ùˆ يا از اين قبيل بنويسيم. زبان‌نگاري‌ي قديم پر است از اين‌گونه استثناها. مسلم است Ú©Ù‡ اين حالت‌هاي خاصِ نه چندان غريب، فارسي‌خواني را دشوار مي‌کند Ùˆ همه‌ي کلمات مرکب نوين مي‌بايست طي فرآيند يادگيري به چشم فارسي‌زبان آشنا شوند. هم�ن موضوع باعث دشواري‌ي فرآيند توليد کلمات تازه نيز مي‌شود در حالي Ú©Ù‡ اگر فارسي در اين قيد Ùˆ بندها نيافتد، به نظر زبان غني‌اي براي توليد کلمات Ùˆ مفاهيم جديد است. به همين دليل از شيوه‌اي موسوم به بي‌فاصله‌نويسي استفاده مي‌شود Ú©Ù‡ به راحتي از پس نگارش ترکيب‌هاي پيچيده‌اي چون “ناشرِ کتاب‌خوان‌فريب” Ùˆ چون آن بر مي‌آيد.
به طور خلاصه موارد زير را مي‌توان جزو مزاياي اين شيوه دانست:

1. آسان‌تر شدن كار خواندن و نوشتن.
2. آشكارشدن ساختار آوايي و دستوري‌ي زبان.
3. پيش‌گيري از بدتلفظ‌شدن واژه‌ها.
4. رسيدن به يك شيوه‌ي زبان‌نگاري‌ي تا حد ممکن استاندارد و منطقي که قابليت پردازش کامپيوتري را داشته باشد.

در شيوه‌ي بي‌فاصله‌نويسي -همان‌طور Ú©Ù‡ احتمالا تاکنون مشخص شده است- سعي در مجزانويسي‌ي کلمات مرکب مي‌شود. با اين‌حال براي حفظِ وحدت کلمه‌ي مرکب Ùˆ نشان‌دادن ارتباط بين اجزاي تشکيل‌دهنده‌ي آن، از نيم‌ف�صله به جاي فاصله‌ي حقيقي استفاده مي‌شود. يعني به جاي تبعيت از شيوه‌ي قديم Ú©Ù‡ کلمه‌ي مرکب متشکل از “کتاب+خوان+فريب” را به صورت “کتابخوانفريب” مي‌نويسد Ùˆ يا شيوه‌ي بافاصله‌اي Ú©Ù‡ از “کتاب خوان فريب” استفاده مي‌کند، آن کلمه‌ي مرکب به صورت “کتاب‌خوان‌فريب” نگاشته مي‌شود.

علاوه بر اين، در بي‌فاصله‌نويسي به ضماير متصل ملکي نيز هويتِ خاص خود بخشيده مي‌شود. در نتيجه به جاي “کتابم” يا “کتابت” به معناي “کتابِ من” Ùˆ “کتابِ تو” از “کتاب‌ام” Ùˆ “کتاب‌ات” استفاده مي‌کنند.

به عنوان مثال‌اي ديگر از آن‌چه در اين پايان‌نامه به کار رفته است، مي‌توان به اين قاعده اشاره کرد Ú©Ù‡ وقتي قرار است به کلمه‌هايي چون “خسته”ØŒ “بهينه”ØŒ “کم‌تجربه” “ياي اسم‌ساز اضافه مي‌شود، مي‌بايست به “خسته‌گي”ØŒ “بهينه‌گي” Ùˆ “کم‌تجربه‌گي” تبديل شوند Ùˆ نه “خستگي”ØŒ “بهينگي” Ùˆ “کم‌تجربگي”.

اين و چندين شيوه‌ي نگارشي‌ي ديگر در اين پايان‌نامه به ک�ر رفته که در ابتدا ممکن است براي خواننده نامانوس باشد. با اين‌همه در پسِ اکثر دستورهاي داده‌شده در بي‌فاصله‌نويسي، منطقي است که اگر محکم‌تر از منطقِ شيوه‌ي متداول زبان‌نگاري نباشد، مطمئنا ضعيف‌تر هم نخواهد بود. البته بديهي است که اين شيوه نيز بي‌نياز از تغيير و تقويت نيست اما به اعتقاد نويسنده‌ي اين پايان‌نامه نتيجه‌اي جز دقيق‌تر شدن خوانشِ متنِ علمي نخواهد داشت.

براي اطلاعات بيش‌تر مي‌توان به سايت linguism مراجعه کنيد که مجموعه‌اي از مقالات مربوط به اين شيوه‌ي زبان‌نگاري در آن آورده شده است.

اقرا

اقرا

هيچ دليل نمي‌شود اگر من اين‌جا چيزي نمي‌نويسم، شما هم نياييد و نخوانيد. اين همه آرشيو پس براي چه کاري است؟ يعني مي‌خواهيد بگوييد با يک بار خواندن نوشته‌هاي من به عمق آن‌ها پي مي‌بريد؟! ده بار خوانده‌ايد؟ ده بار کافي است؟ تفو بر اين دنياي مدرن که آدم‌ها را تنبل کرده است!