ويراستار Ùˆ Ùرار از کمينه‌ي Ù…Øلي
خيلي کي٠مي‌دهد Ú©Ù‡ آدم براي پايان‌نامه‌اش از ويراستار استÙاده کند: Øسابي موثر است. Øتي اگر Ùرض کنيم Ú©Ù‡ من دستور زبان را خوب مي‌دانم Ùˆ بلدم چگونه جمله‌اي صØÙŠØ Ùˆ درست بنويسم، اما اجتنابي از گير اÙتادن در کمينه‌ي Ù…Øلي‌ي Ùهم متن ندارم. بيش‌تر Ùˆ کلي‌تر ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠâ€ŒØ¯Ù‡Ù…:
وقتي کاري براي شخص‌اي تازه Ùˆ جديد باشد، او از بسياري از جزييات مغÙول مي‌ماند (کار مي‌تواند هر چيزي باشد: خواندن کتاب، تردستي، کار با کامپيوتر، برنامه‌نويسي، Ùوتبال بازي کردن Ùˆ …). هم‌چنين ديدي نسبت به کل٠قضيه هم ندارد. در واقع در سطØ‌اي بين جزييات Ùˆ کليات گير اÙتاده است Ùˆ نه جزييات را دقيق مي‌Ùهمد Ùˆ نه طبيعتا مي‌تواند ارتباطي بين آن‌ها ايجاد کرده تا کليت‌اي از قضيه را درک کند. بعد از مدتي، کل٠قضيه شروع به Ø´Ùا٠شدن مي‌کند Ùˆ در همان زمان جزييات نيز ظهور پيدا مي‌کنند. در اين مرØله، پديده ديگر براي‌اش تازه Ùˆ Ø´Ú¯Ùتي‌آور نيست Ùˆ مي‌تواند ارتباط اجزاي‌اش را با هم مشخص کند. اما پس از مدتي، با اين‌که ديگر کار براي‌اش تازگي ندارد ولي در شناخت‌اش نسبت به آن هم پيش‌رÙتي نمي‌کند. دانش‌اش نسبت به آن تقريبا ثابت مي‌ماند. ارتباطات معنايي بخش‌هاي مختل٠تغيير خاص‌اي نمي‌کند Ùˆ او نمي‌تواند به درک٠تازه‌اي از آن کار برسد. در اين‌جاست Ú©Ù‡ کمي تغيير مي‌تواند Ú©Ù…Ú© کند. مثلا عوض کردن زمينه‌ي کاري يا از اين دست.
ÙŠÚ©ÙŠ از نقش‌هاي ويراستار مي‌تواند جلوگيري از تاثيرات خطرناک اين گير اÙتادن باشد. بعد از اين‌که متن‌اي را نوشتم Ùˆ چند بار خواندم، به جاي اين‌که Ùرآيند “خوانش جمله – پردازش گرامري‌ – درک جمله” انجام شود (خيلي Øدودي Ùˆ کلي!)ØŒ در بسياري از موارد Ùرآيند پردازش گرامري ضعي٠شده Ùˆ به جاي‌اش از دانش من نسبت به آن جمله استÙاده مي‌شود. يعني مغز من به جاي صر٠انرژي براي پردازش گرامر، از دانش از-پيش٠من براي معنازايي استÙاده مي‌کند. اين‌جاست Ú©Ù‡ بسياري از اشتباهات ناپديد مي‌شوند. ويراستار خوش‌بختانه ويراستان چنان نزديکي‌اي با متن ندارد. او مي‌تواند متن را آن‌گونه Ú©Ù‡ هست بخواند Ùˆ غلطگيري کند. اين Ùرآيند را به ÙˆØ¶ÙˆØ Ø¯Ø± نتيجه‌ي کار ويراستارم عزيزم مي‌بينم.
2 thoughts on “ويراستار Ùˆ Ùرار از کمينه‌ي Ù…Øلي”
آره، اØتمالاً خیلی کی٠میâ€Ø¯Ù‡Ø¯;)
ويرايش مي‌کنيم:
ويراستار عزيزم!
:))