…
عصر يک‌شنبه، زن‌اي جوان هم‌راه با خيل عظيم ملاقات‌کننده‌گان از در بيمارستان وارد مي‌شود. با آسانسور تا طبقه‌ي Ù‡Ùت بالا مي‌رود Ùˆ در همان طبقه بسته‌اي را در کنج‌اي باز مي‌کند Ùˆ Ùورا از بيمارستان خارج مي‌شود. صدها موجود ريز Ùˆ Ú©ÙˆÚ†Ú© -تقريبا اندازه‌ي Ú©Ùش‌دوزک- از بسته خارج شده Ùˆ شروع به نقشه‌برداري از Ú©Ù„ ساختمان مي‌کنند.
چندين ساعت بعد، آن‌هنگام Ú©Ù‡ ديگر ملاقاتي‌ها ساعت‌هاست به خانه رÙته‌اند Ùˆ اکثر بيماران در خواب‌اند، استيشن‌اي جلوي بيمارستان مي‌ايستد. دو روبات Ú©Ù… Ùˆ بيش شبيه به انسان ولي با قدي اندکي بلندتر از معمول -Øدود دو متر Ùˆ سي- Ùˆ رنگي يک‌دست سÙيد Ùˆ با برق پلاستيکي از استيشن خارج مي‌شوند. دست يکي‌شان چيزي شبيه به کيسه قرار دارد Ùˆ در دست ديگرش نيز تÙنگ‌اي غريب. وارد ساختمان Ú©Ù‡ مي‌شوند، نگهبان بيمارستان از ترس Ùرار مي‌کند. ÙŠÚ©ÙŠ از روبات‌ها به سمت راه‌پله‌ها مي‌رود Ùˆ ديگري نيز به سمت آسانسور. ÙŠÚ©ÙŠ از ماموران گارد ويژه Ú©Ù‡ در طبقه‌ي هم‌ک٠مستقر شده به روبات کيسه به دست نشانه مي‌رود ولي پيش از آن‌که بتواند شليک کند، نقش٠بر زمين مي‌شود. روبات سوار بر آسانسور به طبقه‌ي ده مي‌رسد. پيش از هرگونه واکنشي از ماموران، پنج تن از آن‌ها متشنج بر زمين ولو مي‌شوند. روبات آرام به سمت اتاق 1013 Øرکت مي‌کند Ùˆ ماموران بيش‌تري خاک مي‌شوند. روبات٠کيسه به دست درست همان زمان‌اي Ú©Ù‡ روبات اول به اتاق مي‌رسد وارد مي‌شود. دو مامور از اتاق به بيرون پرت مي‌شوند. روبات دوم Ùردي را در کيسه‌اي مي‌گذارد Ùˆ بعد دو روبات به سرعت به سمت پلکان Øرکت مي‌کنند. در راه‌پله‌ها دو گارد ويژه به سمت‌شان شليک مي‌کنند ولي نه کيسه آسيبي مي‌بيند Ùˆ نه روبات‌ها. دو دقيقه بعد در هم‌ک٠هستند. هيچ ماموري در طبقه‌ي پايين نيست. روبات‌ها با بارشان سوار استيشن مي‌شود Ùˆ Øرکت مي‌کنند.
ده دقيقه‌ي بعد بيمارستان در Ù…Øاصره‌ي صدها پليس است.
3 thoughts on “…”
Yaadetoon nare.va merci
شاه کلید؟
جملهء دوم از خط چهارمتان را Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ù…ÙŠ كنم:صدها موجود ريز Ùˆ كوچك تقريباً اندازهء Øضرات ÙƒÙشدوزك عليه السلام! از بسته خارج شدند.
Ùˆ در پايان بهتر است كه پي نوشتي بنگاريد،مبني بر اينكه قصد نگارنده Ùقط Ùˆ Ùقط تداعي اندازه در ذهن خواننده بوده است Ùˆ نه خداي نا كرده توهين به برخي مقدسات!
با تشكر Ùراوان