Moving Average
به نظر شما Ú†Ù‡ ترجمه‌اي براي moving average مناسب است؟ (منظور ÙŠÚ© Ùيلتر moving average است). من متوسط‌گير لغزنده ترجمه‌اش کردم، اما دل‌‌ام گواهي مي‌دهد آدم‌هاي زيادي خواهند خنديد. آدم ياد ماهي مي‌اÙتد.
7 thoughts on “Moving Average”
به نظر من این از اون ترجمه کانتریبیوشن(باری بهر جهت) خیلی بهتره. تازه مگه ماهی لغزنده چشه؟
راستی یک ساعت قبل از خوندن این پست داشتم Ùکر Ù…ÛŒ کردم مکان قطبهای متوسط گیر لغزنده کجاست Ùˆ پاسخ Ùرکانسیش Ú†Ù‡ شکلیه.
ورژن جديدش شد متوسط‌گير لغزان به جاي لغزنده!
مکان قطب‌هاي‌اش کجا شد آخر سر؟ جايي غير از صÙر؟
salam,ba miyangire napaydar chetori?! welogwt ghashange,man behesh ziyad sar mizanam ama dafe awal chizi neveshtam,piroz bashid
miyangin napaydar,eshtebahe chappi shode bod ,sorry
Ù„Ùظ ناپايدار زياد مناسب نيست. ما جماعت(!)ØŒ از Ù„Ùظ پايدار يا ناپايدار معناي خاص Ùˆ ويژه‌اي را مراد(!) مي‌کنيم. در نتيجه هر چيزي Ú©Ù‡ تکان بخورد را ناپايدار نمي‌گوييم.
در ضمن خوش آمديد! (:
ما توی درس کنترل موجودی میگیم : میانگین متØرک/
ميانگين متØرک هم Ù„Ùظ جالبي است! مثلا “ميانگين‌گير متØرک” در نقش Ùاعلي‌ي مورد نظر من. من در نهايت از “متوسط‌گير لغزان” استÙاده کردم اما شايد “ميانگين‌گير لغزان” Øتي به‌تر هم باشد.