کلمات، باورهاي تجريد ياÙته‌اند
توپ در سراشيبي به سمت پايين Øرکت مي‌کند.
سوسک به سمت ظر٠آشغال‌ها Øرکت مي‌کند.
انسان به سمت در Øرکت مي‌کند.
انسان تصميم مي‌گيرد به سمت در Øرکت کند.
انسان به اØتمال زياد مي‌گويد Ú©Ù‡ رÙتار سوسک نيز نوعي تصميم‌گيري بوده است: سوسک تصميم گرÙته بود به سمت آشغال‌ها Øرکت کند چون گشنه‌اش بود.
انسان ممکن است باور داشته باشد Ú©Ù‡ رÙتار توپ نيز نوعي تصميم‌گيري بوده است: توپ تصميم گرÙته بود به سمت پايين Øرکت کند.
بيش‌تر اÙراد با اين‌که انسان‌ها “تصميم” مي‌گيرند مشکلي ندارند، بعضي‌ها با تصميم‌گيري‌ي سوسک نيز مشکلي ندارند، Ùˆ کم‌تر کس‌اي است Ú©Ù‡ باور داشته باشد سنگ تصميم گرÙته است سر بخورد.
تÙاوت در چيست؟ مرز کجاست؟ شايد تصميم‌گيري اصلا Ùرآيند مجزايي نباشد. ÙŠÚ© جور نام يا در همين Øدود. يعني نام‌ها اشاره‌اي به معناي ذاتي‌اي ندارند. يک‌جور دسته‌بندي‌اي هستند Ú©Ù‡ ذهنيت‌مان را خوب بيان مي‌کنند Ùˆ باور ما نسبت به دنيا با آن سازگارتر است: نام‌گزاري‌ي رÙتار انسان به “تصميم‌گيري” با ذهنيت‌مان سازگار است Ùˆ نام‌گزاري‌ي رÙتار سنگ،‌ ناسازگار.
Øال چند جمله‌ي ديگر:
خدا ما را Ø¢Ùريد.
خدا تصميم گرÙت ما را هدايت کند.
خدا ما را هدايت مي‌کند.
خدا ما را دوست دارد.
نيروهاي ماورايي مي‌خواهند با ما ارتباط برقرار کنند.
نظرت چيست؟
من Ú©Ù‡ به اين‌ها Ùکر مي‌کنم، مي‌ترسم. ØªØ±Ø¬ÙŠØ Ù…ÙŠâ€ŒØ¯Ù‡Ù… بروم سراغ کارهاي ديگر.
ساعت باز هم 11:11 است! درست همين الان.
هنوز هم …
تمام شد: 11:12!
7 thoughts on “کلمات، باورهاي تجريد ياÙته‌اند”
یه Ú©Ù…ÛŒ باید روی این مطلب Ùکر بشه، اما Ùکر نمی کنم صرÙا با نام گذاری مرزها (در موارد تصمیم گیری)به وجود آمده باشند! بستگی به موجودیت دارد!
خدا ما را دوست دارد????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????
من هم وقتي به اين‌ها Ùکر مي کنم مي‌ترسم. Ùکر کنم ترس از اينجا ناشي مي‌شه Ú©Ù‡ ما مجبور به استÙاده از کلمات هستيم Ùˆ بدون آنها نمي‌توانيم Ù…Ùاهيمي ر ا منتقل کنيم در Øالي Ú©Ù‡ خودمان هم مي‌دانيم Ú©Ù‡ اينجا کاÙÙŠ يا مناسب نيستند. مرزهايي هست.
وقتي به اينها Ùکر مي‌کنم خيلي از جملات ازپيش درست Ùرض شده براي‌ام بي معني مي‌شود. خودت مي‌داني کدامها را مي‌‌گويم.
به نظر می‌رسد Ú©Ù‡ تÙاوت بر سر مساله داشتن ØÙ‚ انتخاب باشد. داشتن قدرت تصمیم‌گیری خود به‌خود به معنی داشتن گزینه‌های مختل٠است. مثلاً یک توپ در سراشیبی همیشه به پائین Øرکت می‌کند. Ù…Ùهوم تصمیم برایش بصورت متعارÙÛŒ معنی ندارد چون تنها همین یک گزینه را دارد وبس. ولی اگر بجای توپ انسان بگذاریم، چون ØÙ‚ انتخاب دارد Ùˆ با صر٠انرژی می‌تواند به سمت سربالایی هم برود، به عمل او تصمیم‌گیری را نسبت می‌دهیم.
Ù…Øدوده آزادی عمل Ùˆ داشتن ØÙ‚ انتخاب هر موجودی هم برای خودش تا جای مشخصی خواهد بود Ùˆ بعد از آن دیگر اعمالش Ù…Ùهوم تصمیم‌گیری نخواهند داشت. مثلاً انسان تصمیم می‌گیرد Ú©Ù‡ سیب بخورد یا پرتقال ولی برای گرسنه شدن خود تصمیم نمی‌گیرد چون در این زمینه انتخاب دیگری ندارد. او تا زمانی Ú©Ù‡ موجود زنده است گرسنه خواهد شد.
agha cheghadr migiri dast az sare in bandegane paake khoda bardari?
tarsnakan vali fekr nemikoni ke vaghti hes mikoni hastan hame chi hayajan angiz tar mishe? mishe tooye hame chiz chizaye ghashang tari ham peyda kard?
سلام! Ùکر کنم هرجا بخوای این همه domainهای عملکرد رو به هم بریزی، انقدر ترسناک بشه!
به نظرم سنگ بخواد یا نخواد (Øتی اگه Ùرض کنیم توانایی خواستن Ùˆ انتخاب کردن رو برای تصمیم گیری داشته باشه) هیچ قدرتی برای تغییر موقعیت خودش نداره. Ú†Ù‡ به طر٠بالای سراشیبی، Ú†Ù‡ به طر٠پایین سراشیبی.
با این اوصاÙØŒ تصمیم گیری سوسک، منوط میشه به اینکه براش خواستن/نخواشتن قائل باشیم یا نه، اما برای سنگ این “انتخاب” رو نداریم؛ چون ابزارهای اجرایی برای عملی کردن تصمیمش نداره!