برخورد نزدیک با گوگل
همین یکی دو ساعت پیش یک گروه از Ú¯ÙˆÚ¯Ù„ آمده بودند این‌جا. یک مقداری درباره‌ی یک کتاب‌خانه‌شان به اسم MapReduce صØبت کردند Ùˆ بعد رÙتند. این وسط یک بسته کاغذ چسبنده‌ی با آرم Ú¯ÙˆÚ¯Ù„ گیرم آمد (Ú©Ù‡ به دردم می‌خورد) Ùˆ یک Ùریزبی‌ی Ú¯ÙˆÚ¯Ù„ÛŒ! آها!‌ راستی یک ساندویچ هم مهمان‌شان بودیم.
من همیشه طرÙ‌دار Ú¯ÙˆÚ¯Ù„ بوده‌ام اما نمی‌دانم چرا از پروژه‌های‌شان -Ú©Ù‡ هد٠این تور هم تا Øدی جذب مهندس Ùˆ … بوده است- خیلی خوش‌ام نمی‌آید. Ú¯ÙˆÚ¯Ù„ البته خیلی خوب است چون قرار است بعد از ظهر باز هم جلسه بگذارد Ùˆ چیزهای جدیدتری به ما بدهند. من Ú¯ÙˆÚ¯Ù„ را دوست دارم، شما چطور؟!
(گوگلی‌ها می‌گویند Ú†Ù‡ Ùایده دارد Ú©Ù‡ سیستم شما از Ùلان سیستم پیچیده‌ی هوش‌مند استÙاده کند Ùˆ بازده‌اش مثلا Ùلان درصد به‌تر از ساده‌ترین راه‌ØÙ„ ممکن باشد وقتی می‌توان از آن الگوریتم سریع استÙاده کرد Ùˆ بازده پایین‌تری داشت ولی مامان‌تان هم بتواند نتیجه‌ی کارتان را (در Ú¯ÙˆÚ¯Ù„) ببیند. تا Øدی درست می‌گویند ولی هیجان کار را پایین می‌آورند از نظر من Ùˆ برای من.)
Ù¾.Ù†:‌ جلسه‌ی بعد از ظهرشان را هم رÙتم. خوب بود نسبتا. خوبی‌اش این بود Ú©Ù‡ دیگر نیازی نیست شام بخورم (البته الان یکمی گرسنه‌ام شده است). جدا از این یک پیرهن Ú¯ÙˆÚ¯Ù„ هم گیرم آمد. گرچه شاید Ú©Ù…ÛŒ Ú©ÙˆÚ†Ú© باشد. سایز بزرگ‌اش برای‌ام خیلی بزرگ بود (می‌شدم از آن‌هایی Ú©Ù‡ لباس‌شان از سر Ùˆ کول‌شان آویزان است) Ùˆ سایز متوسطش هم Ùکر کنم (البته هنوز نپوشیده‌ام) کیپ کیپ باشد. به هر Øال کاربرد کلکسیونی دارد! (: آها! جدا از این خوبی‌ها Ú©Ù„ÛŒ هم تعری٠کردند از کارهایی Ú©Ù‡ می‌کنند Ùˆ … ! خوب بود. مثلا نمی‌دانستم می‌شود خیلی راØت یک نقشه گذاشت در صÙØه‌مان. Ùˆ یا مثلا دیدن عکس سیستم‌های‌شان برای‌ام جالب بود. نکته‌ی جالب این است Ú©Ù‡ آن‌ها تقریبا هیچ اطلاعات دقیقی رو نمی‌کنند. مثلا تعداد کامپیوترهای‌شان را نمی‌گویند، Øقوق را نیز به همین صورت Ùˆ چیزهایی از این قبیل. خلاصه این‌که برنامه‌ای گذاشته بودند برای تبلیغ Ùˆ جذب کارمند.
Ù¾.Ù†.Û²: چند ماهی است ویزیتور تقریبا دایمی از Ú¯ÙˆÚ¯Ù„ دارم. نمی‌دانم کیست. گرچه Øدس می‌زنم Ú©Ù‡ باشد. اعترا٠کند به‌تر است! (: