مساله ترجمه
در یک Ù‡Ùته‌ی اخیر گاهی به مساله‌ای Ùکر می‌کنم Ú©Ù‡ شاید آن را بتوان “مساله‌ی ترجمه” نامید. البته خود من تا همین امروز آن را بدین گونه نمی‌نگریستم. خلاصه‌ی ماجرا یک چنین چیزی است: تÙاوت‌های بین Ùرهنگ‌ها گاهی خیلی اساسی است به طوری Ú©Ù‡ باعث تÙاوت درک معنای‌ی به ظاهر یک‌سان Ùˆ رÙتارهای معادل می‌شود.
خیلی ساده بگویم:‌ آداب معاشرت Ùˆ سلام Ùˆ اØوال‌پرسی‌ی این کانادایی‌ها (Øداقل چیزی Ú©Ù‡ من تا به Øال دیده‌ام)‌ قابل مقایسه با ایرانی‌ها نیست (البته این را در Ù…Øیط‌هایی می‌گویم Ú©Ù‡ رابطه‌ی مشتری/Ùروشنده وجود نداشته باشد). صا٠صا٠می‌آیند در اتاق Ùˆ چیزی نمی‌گویند یا اگر هم چیزی بگویند،‌ یک hey است! (Ú©ÙˆÙت!) خب، لابد اگر به یک Ù†Ùر hey بگویند رÙتار مودبانه‌ای نشان داده‌اند. Øال Ùرض کنید من بخواهم یک دیالوگ این‌ها را به Ùارسی ترجمه کنم. اگر این دیالوگ با یک hey شروع Ùˆ تمام شود،‌ آن وقت خواننده‌ی Ùارسی‌زبان من Ùکر می‌کند این بابا چقدر بی‌ادب است در Øالی Ú©Ù‡ (اØتمالا) این‌گونه نیست. مطمئنا چنین چیزی در بسیاری موارد دیگر نیز وجود دارد. خب،‌ Øالا واقعا Ú†Ù‡ انتظاری می‌توان از ترجمه داشت اگر بخواهد hey را Ùقط به “Ù‡ÛŒ” ترجمه کند؟ اگر مترجم بخواهد Ø³Ø·Ø Ù…Ø¹Ø§Ø¯Ù„ ادب را رعایت کند Ùˆ مثلا بگوید “به! به! سلام! عجب سعادتی Ùˆ …” باز من Ú†Ù‡ باید درباره‌ی آن ترجمه بگویم؟
5 thoughts on “مساله ترجمه”
خوب برای همین است Ú©Ù‡ همیشه Ù…ÛŒ گویند مترجم باید با Ùرهنگ متنی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد ترجمه کند آشنا باشد Ùˆ البته با Ùرهنگ زبانی Ú©Ù‡ مقصد ترجمه اش است … خوب Ùکر کنم موضوعی Ú©Ù‡ اشاره کردی خیلی وابسته به این است Ú©Ù‡ هد٠از ترجمه کردن چیست؟! من خیلی از اوقات به Ùرهنگ سازی متن معتقدم. مثلا در یک داستان … Ùکر کنم باید کلمات با معادل های شان جای گزین شوند تا خواننده در Øال Ùˆ هوای داستان قرار بگیرد Ùˆ مثل یک خواننده هم زبان با نویسنده کار او را درک کند …
گاهی هم Ú©Ù‡ خیلی ØÙظ متن مهم است! پانوشت چیز خوبی به نظر Ù…ÛŒ رسد … این Ú©Ù‡ در پانوشت ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù‡Ø§ÛŒ Ùرهنگی بدهی هم ایده خوبی به نظر Ù…ÛŒ رسد.
در مورد دوره ÛŒ سکوت. اونجا بپرس سمساری کجا گیر Ù…ÛŒ یاد. یادمه ژاپن یکی از بچه ها یک دک با Øال به قیمت تقریبا Ù…Ùت (چیزی معادل ده بیست هزار تومان) از یه سمساری خرید. Ùکر Ù†Ú©Ù† مال عهد بوق بودها. خیلی هم چیز تمیزی بود. بعضی ها دوست دارند همیشه آخرین مدل را داشته باشند. مدل قبلی را Ù…Ùت رد Ù…ÛŒ کنن.
salam
khali bayad tarafe moghabelet ra gerefte bashi(jazb karde bashi) ke to in modate kotah be to hey gofte.in ha hata in hey ra ham ta ye 2 termi az adam darigh mikonan.ino jedi migam ye kam ke begzare manzoramo behtar motevaje mishi.be har hal in shoroo khobi ast.on hame adab va nezakhat forshande ha ham baraye ine ke in ja business ye amre 100% jedi be hesab miyad ke baraye khodesh be andazeye gereftan ye ph.d ya hata bishtar ghanoon dare.khoda ra shokr ke shoma ba kare foroshandegi shoroo nakardi.
movafagh bashi
به لنیوم:‌ به همین دلیل است Ú©Ù‡ من همیشه دوست داشته‌ام نوشته‌ها را به زبان اصلی بخوانم. Ùکر کنم خیلی کی٠داشته باشد خواندن رمان به مثلا Ùرانسه! گرچه هیچ وقت چنان سوادی نداشته‌ام. سوادی Ú©Ù‡ نه Ùقط با کتاب‌خواندن Ú©Ù‡ با آشنایی با Ùرهنگ (Ùˆ یعنی اØتمالا در Ùرهنگ زندگی کردن) به دست می‌آید. این‌که آیا چنین چیزی Øاصل می‌شود یا نه را نمی‌دانم. به نظرم یک خارجی همیشه یک خارجی است. آیا تا به Øال یک غیرایرانی‌ای دیده‌اید Ú©Ù‡ Ùارسی را خوب بÙهمد؟ در مورد Ùهم نظری نمی‌دهم اما در مورد صØبت کردن Ú©Ù‡ من تا Øالا موردی ندیده‌ام.
به علی: ایده‌ی خوبی است! (: البته Ùکر کنم یک تقویت‌کننده/بلندگوی ده وات هم مشکل را ØÙ„ کند. به دک Ùˆ … نیازی نیست! (:
به جیرجیرک: خیلی ممنون! روØیه به‌ام دادید! (:
salam .shoma az word press estefade mikonid?