دی‌روز به این Ùکر می‌کردم Ú©Ù‡ ایجاد الگوهای ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ از دیدگاه‌ای شبیه به بهینه‌سازی‌ی یک سری از معیارها چون Ø±Ø§ØØªÛŒâ€ŒÛŒ اعضای جامعه Ùˆ از این قبیل است. نکته‌ی جالب این‌که این الگوها الزاما منجر به بهینه‌ی مطلق نمی‌شوند،‌ بلکه بهینه‌های Ù…ØÙ„ی‌ای هستند Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ø± از آن‌ها چندان ساده نیست. البته در چارچوب ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ØŒ نیازی نیز به تغییر آن‌چنان مشاهده نمی‌شود Ùˆ شرایط ÙØ¹Ù„ÛŒ “خوب” در نظر Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ می‌شود. علت شاید با این مقایسه با تعری٠بهینه‌ی Ù…ØÙ„ÛŒ مشخص شود: نقطه‌ای بهینه (Ù…ØÙ„ÛŒ) است Ú©Ù‡ در مقایسه با دنیای (Ú©ÙˆÚ†Ú©) اطراÙ‌اش به‌تر باشد.
یادم نیست Ú©Ù‡ چطور شد به این Ùکرها Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù… ولی یادم می‌آید Ú©Ù‡ مثالی Ú©Ù‡ آن وسط‌های Ùکر کردن به ذهن‌ام رسید چنین چیزی بود: به نظر می‌رسد لباس گشاد Ùˆ سÙیدی Ú©Ù‡ عرب‌ها می‌پوشند انتخاب خیلی خوبی برای ØÙاظت از گرما باشد اما مثلا مردم نقاط دیگر دنیا برای خلاص شدن از گرما خیلی وقت‌ها تنها لباس‌های‌شان را Ú©Ù… می‌کنند در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ چنین کاری ØØªÛŒ به بدتر شدن شرایط -Ùˆ مثلا Ø¢ÙØªØ§Ø¨â€ŒØ³ÙˆØ®ØªÚ¯ÛŒ- نیز می‌انجامد. ولی در هر صورت آن‌ها شیوه‌ی لباس پوشیدن‌شان را تغییر نمی‌دهند چون در مجاورت با دیگر الگوهای ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒâ€ŒØ´Ø§Ù† Ùˆ آن‌چه در آن وضعیت برای‌شان تغییر Ú©ÙˆÚ†Ú© Ùˆ قابل قبول است، پوشیدن چنان لباس‌ای مقبول نیست – ØØªÛŒ اگر هد٠بهینه‌سازی را نیز به‌تر برآورد کند.
گمان‌ام مشابه با چنین چیزی در دانش نیز Ù…Ø·Ø±Ø Ø¨Ø§Ø´Ø¯. خیلی Ú¯Ù†Ú¯ Ú¯ÙØªÙ… اما یک‌جورهایی می‌خواهم اشاره کنم به کواین Ùˆ ØªÙØ³ÛŒØ± من از ØªÙØ³ÛŒØ± او از دانش Ùˆ ارتباط آن‌ها با هم (Ùˆ برای من تقریبا بدیهی است Ú©Ù‡ دانش همان معنای کلمات است Ùˆ ارتباط بین آن‌ها. یک ÙØ±Ù…الیست؟! بله!).