استغنا
جهان‌های شخصی و زندگی‌های ساخته‌شده از مارمالاد (نه! من خوش‌ام نمی‌آید: پس شکلات).
Ùˆ آدم‌های شخصی، باورهای بی‌اندازه، مغزهای بی‌تورم، Ùˆ آدم‌هایی Ú©Ù‡ Ùقیر نیستند – Øتی اگر بخواهند.
Ùˆ کس‌ای Ú†Ù‡ می‌داند من چرا دÙترهای‌ام را پرپر می‌کنم. Ùˆ Ú†Ù‡ کس‌ای می‌داند دوز بالای LSD چه‌ها نمی‌کند.
شیمیایی … مغزهای شیمیایی …
رÙتار شیمیایی …
هورمون‌ها … اخلاق‌ شیمیایی: گلوکزی، کربنی، آلی Ùˆ ستاره‌ای.
خنده‌ام می‌گیرد: باورهای‌شان را می‌بینی؟ ØرÙ‌های‌شان را چه؟ ببین Ú†Ù‡ می‌گویند. هیسسس …
امروز به استغنا Ùکر می‌کردم: بی‌نیازی از اØدی. یک جور بی‌خیالی. Ùرق دارد اما به نظرم – گیریم نه در ظاهر.
پنجره‌ها را باز کنید. هوا گرÙته است.
پنجره‌ها بازند. هوا گرÙته است.
پنجره‌ها را ببندید.
رابطه‌ها دیگر از پنجره‌ها به درون نمی‌خزند: نخزند!