Ravenclaw

Ravenclaw

یک درس خنده‌دار دارم این ترم به اسم Teaching and Research Methods Ú©Ù‡ در آن یاد می‌دهند چگونه به دیگران درس دهیم، چگونه یک چیز را ارایه کنیم، چطوری مقاله بنویسیم، چطوری داوری کنیم Ùˆ از این حرف‌ها. خوب است یاد دادن چنین چیزهایی (مثلا احتمالا در درس سمینار کارشناسی ارشد می‌بایست بخش‌ای از این‌ها را به ما یاد می‌دادند) ولی بیش از حدش دیگر آزاردهنده است. به زودی یک کنفرانس خواهیم داشت Ú©Ù‡ شامل همه‌ی مراحل کنفرانس می‌شود: نوشتن مقاله،‌ داوری، جلسات PC (Program Committee)،‌ تصحیح،‌ ارایه Ùˆ … . افراد به چهار گروه تقسیم‌شده‌اند Ùˆ هر گروه PC خودش را دارد. حالا این استاد برزیلی‌ی ما (Ú©Ù‡ تنها کس‌ای است Ú©Ù‡ در عمرم به این دلیل Ú©Ù‡ در یک کلاس شرکت نکرده‌ام برای‌ام نامه فرستاده است Ùˆ دلیل نیامده‌ام را پرسیده است) از TAاش خواسته است Ú©Ù‡ از sorting hat(!) استفاده کند Ùˆ ما را در یک گروه بیندازد. من افتاده‌ام در رونکلاو! هممم … احساس بی‌خاصیت‌ای می‌کنم.

5 thoughts on “Ravenclaw

  1. به هر حال بهتر از گریفندوری بودنه (Ú†Ù‡ ریونکلا ØŒ Ú†Ù‡ اسلایترین 😉

  2. ریونکلا تا اونجا که یادمه جای آدمای باهوشه. حالا تو چرا داری احساس بیهودگی میکنی خیلی برام جالبه!!!

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *