کابوس Ø§Ù…ØªØØ§Ù† Ùˆ دلایل روان‌شناختی‌ی آ� از دید عالی‌جناب شنل قرمزی
خواب بد این است Ú©Ù‡ ببینی ÙØ±Ø¯Ø§ Ø§Ù…ØªØØ§Ù† ریاضی داری Ùˆ پنج‌شنبه هم Ø§Ù…ØªØØ§Ù† قرآن Ùˆ تا به ØØ§Ù„ نه تنها سر کلاس قرآن Ù†Ø±ÙØªÙ‡â€ŒØ§ÛŒ Ú©Ù‡ ØØªÛŒ کتاب را هم به شخصه ندیده‌ای.
ØµØ¨Ø Ø§Ù„Ø¨ØªÙ‡ خوش‌بختانه با صدای تلÙÙ† بیدار شدم Ùˆ خیلی عذاب نکشیدم. بعد یادم آمد Ú©Ù‡ من ترم‌ام تمام شده Ùˆ الان می‌توانم Ø®ÙˆØ´â€ŒØØ§Ù„ باشم Ùˆ ÙØ¹Ù„ا هیچ خبری از Ø§Ù…ØªØØ§Ù† Ùˆ غیره نیست. در نتیجه تصمیم Ú¯Ø±ÙØªÙ… دوباره بروم بخوابم (Ùˆ این بار با خیال Ø±Ø§ØØª).
Ùکر کنم یک روان‌کاری Ø§ØØªÛŒØ§Ø¬ داشته باشم چون هنوز گاهی خواب Ø§Ù…ØªØØ§Ù† می‌بینم Ùˆ آن هم معمولا Ø§Ù…ØªØØ§Ù†â€ŒÙ‡Ø§ÛŒ دبیرستانی Ùˆ یا کنکور Ùˆ از این ØØ±Ù‌ها. ØØ§Ù„ا جزییات را تعری٠نمی‌کنم خوبیت ندارد.
شاید یکی از وقایع خنده‌داری Ú©Ù‡ روزگاری برای‌ام رخ داد در این موضوع بی‌تاثیر نباشد: گمان‌ام آخرهای سال دوم راه‌نمایی‌ام بودم Ùˆ زمان ماجرا به عصر جمعه‌ای بود برمی‌گردد Ú©Ù‡ قرار بود ÙØ±Ø¯Ø§ÛŒâ€ŒØ§Ø´ Ø§Ù…ØªØØ§Ù† اجتماعی داشته باشم. من خوش‌خوشان‌ام بود Ú©Ù‡ وضعیت خوب است Ùˆ Ø§Ù…ØªØØ§Ù† کاری ندارد Ùˆ اجتماعی را Ú©Ù‡ خالی می‌بندی می‌رود Ùˆ از این ØØ±Ù‌ها. شب قرار بود برویم مهمانی. قبل از مهمانی با یکی از دوستان‌ام تلÙÙ†ÛŒ ØµØØ¨Øª می‌کردیم Ú©Ù‡ ناگهان شست‌ام خبردار شد Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯Ø§ Ø§Ù…ØªØØ§Ù† اجتماعی نداریم، بلکه قرار است تاریخ ازمان بگیرند (این شست با آن‌ای Ú©Ù‡ قرار است برود در بینی‌ی سانسورچی ÙØ±Ù‚ دارد. یکم این‌که این شست من است Ùˆ آن شست خودش، دویم آن‌که آن شست پا بود Ùˆ این Ø§ØØªÙ…الا شست دست). گویا سر صÙ(!) چند روز پیش Ú¯ÙØªÙ‡ بودند Ú©Ù‡ جای این دو Ø§Ù…ØªØØ§Ù† عوض شده است ولی من Ø§ØØªÙ…الا دیر رسیده بودم (مطابق معمول – البته آن موقع زیاد معمول نبود) Ùˆ نمی‌دانستم. خب! مهمانی را Ú©Ù‡ Ø±ÙØªÙ… چون دل‌ام بیرون Ø±ÙØªÙ† می‌خواست (ددر هم به ان می‌گویند)ØŒ اما یک مقدار نگران شدم چون هیچ وقت تاریخ‌ام خیلی خوب نبوده Ùˆ نمی‌شد همین‌طوری ماست‌مالی‌اش کرد. البته طبیعی است Ú©Ù‡ ماست مالی شد Ùˆ Ø±ÙØª Ùˆ من هنوز زنده‌ام! معلم تاریخ‌مان Ú©Ù‡ بود؟ یادم نمی‌آید اسم‌اش را Ùˆ ØØªÛŒ شکل‌اش را Ùˆ ØØªÛŒ ØØ¯ÙˆØ¯Ø´ را اما ØØ¯Ø³ می‌زنم چیز جوکی بود.
(Ùکر کنم آن جمعه، همان جمعه‌ای بود Ú©Ù‡ نتایج ریاست جمهوری دور دوم هاشمی مشخص شده بود. من البته در آن زمان انتخابات را ØªØØ±ÛŒÙ… کرده بودم.)
5 thoughts on “کابوس Ø§Ù…ØªØØ§Ù† Ùˆ دلایل روان‌شناختی‌ی آ� از دید عالی‌جناب شنل قرمزی”
چرا وقتي روي نوشته‌هايت پوينتر موش را Ù†Ú¯Ù‡ مي‌دارم يه مربع سÙيد تو خالي زير اشاره‌گر موش مياد؟ هان؟ اين چيه ديگه؟ طراØÙŠ Ø¬Ø¯ÙŠØ¯Ù‡ØŸ
Ú†Ù‡ جالب!من دو ساله Ú©Ù‡ تقريبا Ù‡ÙØªÙ‡â€ŒØ§ÙŠ ÙŠÚ©Ø¨Ø§Ø± از اين کابوس ها مي‌بينم. جالب تر اين Ú©Ù‡ Ø§Ù…ØªØØ§Ù†â€ŒÙ‡Ø§ÙŠ Ù‚Ø±Ø¢Ù† Ùˆ ديني در کابوس‌هاي من هم جايگاه ويژه‌اي دارند.
در مورد انتخابات هم Ùکر مي‌کنم اون موقع انتخابات تو رو ØªØØ±ÙŠÙ… کرده بود نه تو انتخابات رو.
به رامین: بگو جلل‌الخالق و ماشالله!
به قشقرق: نرخ چنین کابوس‌هایی برای من کم‌تر است، اما خیلی جالب است Ú©Ù‡ این همه مدت ادامه دارد. در نتیجه من خودم را Ù…ØÙ‚ می‌دانم Ú©Ù‡ به بانیان این ماجراهایی چون کنکور Ùˆ … لعنت Ø¨ÙØ±Ø³ØªÙ… Ú©Ù‡ Ø±ÙˆØ Ù„Ø·ÛŒÙ Ù…Ø±Ø§ آزرده‌اند!
من Ùقط در مورد شيمی از اين خواب ها Ù…ÛŒ بينم. خب شيمی برای من هميشه غيرقابل ØÙ„ ترين موضوع دنيا بوده. تازه با نمره ÙŠÚ© Ùˆ بيست Ùˆ پنج صدم تک ماده اش کردم Ø§Ù…ØªØØ§Ù† نهايی چهارم. سال دوم هم Ú©Ù‡ رسما ØµÙØ± شدم! (تا ØØ§Ù„ا ديدی کسی ØµÙØ± مطلق بگيره؟!) ØØ§Ù„ا بعضی وقتا خواب Ù…ÛŒ بينم Ú©Ù‡ بهم Ù…ÛŒ Ú¯Ù† Ø§Ù…ØªØØ§Ù†Ø§ÛŒ سال چهارمت قبول نيست Ùˆ بايد دوباره شيمی رو بدی تا بتونی دانشگاه رو ادامه بدی. بعضی وقتا Ú©Ù‡ زود از خواب Ù…ÛŒ پرم خوبه، ولی بعضی وقتا تا خود جلسه خوابم ادامه پيدا Ù…ÛŒ کنه. تا جالا شيش Ù‡ÙØª باری اين خواب رو ديدم!
injoor ke boosh miad moalem tarikhetoon shokoohi naboude va ella alan zende naboudi!